1. fecal continence
توانایی دفع (یا نگهداری) مدفوع
2. While male continence was necessary, it could not be guaranteed, because of the strength of the male urge.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این خویشتن داری مردانه ضروری بود، نمی توان آن را تضمین کرد، به دلیل قدرت تمایل مردان
[ترجمه گوگل]در حالی که انسانی مرد لازم بود، به دلیل قدرت قصد مردانه، نمی توان تضمین کرد
3. Continence is the ability to control the contents of the bladder and to pass urine only when you want to.
[ترجمه ترگمان]Continence توانایی کنترل محتوای مثانه و ادرار کردن فقط زمانی است که شما می خواهید
[ترجمه گوگل]Continence توانایی کنترل محتوی مثانه و انتقال ادرار تنها زمانی است که شما می خواهید
4. Her book concluded that continence was both physiologically and morally essential for the fit reproduction of the race.
[ترجمه ترگمان]کتاب وی به این نتیجه رسید که از لحاظ فیزیولوژیکی، هم از لحاظ فیزیولوژیکی و هم از لحاظ اخلاقی برای تولید مناسب نژاد ضروری است
[ترجمه گوگل]کتابش به این نتیجه رسید که قیاس از لحاظ فیزیولوژیک و اخلاقی برای بازتولید مناسب نژاد ضروری است
5. These exercises need to be taught by a continence adviser, a community nurse or physiotherapist.
[ترجمه ترگمان]این تمرین ها باید به وسیله یک مشاور بهداشتی، یک پرستار اجتماعی و یا physiotherapist آموزش داده شوند
[ترجمه گوگل]این تمرینات باید توسط یک مشاور مداوم، یک پرستار یا یک فیزیوتراپیست آموزش داده شود
6. Many health authorities employ a continence adviser who is a registered nurse with further training in managing incontinence.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقامات بهداشتی از یک مشاور continence استفاده می کنند که یک پرستار ثبت شده با آموزش بیشتر در مدیریت بی اختیاری است
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات بهداشتی از یک مشاور مداوم استفاده می کنند که یک پرستار ثبت شده با آموزش بیشتر در مدیریت بی اختیاری است
7. All patients routinely underwent clinical assessment of continence before operation.
[ترجمه ترگمان]همه بیماران به طور معمول قبل از عمل جراحی بالینی را تحت ارزیابی بالینی قرار داده اند
[ترجمه گوگل]همه بیماران به طور منظم تحت درمان بالینی قرار گرفتند
8. The patients not only showed an improved continence mechanism, but also reported a significant decrease in urgency.
[ترجمه ترگمان]بیماران نه تنها یک مکانیسم بهبود یافته را نشان دادند، بلکه کاهش قابل توجهی در فوریت را گزارش دادند
[ترجمه گوگل]بیماران نه تنها مکانیسم تداوم بهبودی را نشان دادند، بلکه کاهش چشمگیری را نیز گزارش کردند
9. Objective: To assess anal continence after anoplasty with preservation of internal sphincter.
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی continence anal پس از anoplasty با حفاظت از sphincter درونی
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی سینوزیت مقعد بعد از آنوپلاستی با حفظ اسفنکتر داخلی
10. To avoid the apperence of fecal in continence and bleeding.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از مدفوع آن ها از مدفوع و خونریزی
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از بروز مدفوع در مدفوع و خونریزی
11. Continence can be maintained after posterior urethral stenting in select patients.
[ترجمه ترگمان]Continence را می توان پس از urethral urethral در انتخاب بیماران حفظ کرد
[ترجمه گوگل]در بیماران انتخاب شده، پس از استنت گذاری مجدد خلفی مجرای ادرار، می تواند حفظ شود
12. The central of micturition and urinary continence in cats and humans is organized in similar manner.
[ترجمه ترگمان]مرکز of و continence ادراری در گربه ها و انسان ها به روش مشابهی سازماندهی شده است
[ترجمه گوگل]مرکزی از ادرار و ادرار در گربه ها و انسان ها به روش مشابه سازماندهی شده است
13. Augustine's plea: " Grant me chastity and continence, but not yet. "
[ترجمه ترگمان]درخواست سنت آگوستین: \" به من پاکدامنی و عصمت می بخشد، اما هنوز نه \"
[ترجمه گوگل]درخواست آگوستین 'به من عفت و قناعت داده، اما هنوز '
14. Continence is the foe of heresy.
[ترجمه ترگمان]Continence دشمن بدعت است
[ترجمه گوگل]پیروزی دشمن یقین است
15. You may find it helpful to take a short course on managing continence.
[ترجمه ترگمان]ممکن است برای به دست آوردن یک دوره کوتاه در زمینه مدیریت خویشتن داری بسیار مفید باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است مفید باشد که یک دوره کوتاه در زمینه مدیریت مداوم داشته باشید