کلمه جو
صفحه اصلی

conspiratorial


معنی : توطئه امیز، حاکی از توطئه و توطئه سازی
معانی دیگر : توطئه آمیز، تبانی گرانه، توطئه گرای، مرموز، اهل تبانی و زد و بند

انگلیسی به فارسی

حاکی از توطئه و توطئه‌سازی، توطئه‌آمیز


توطئه آمیز، توطئه امیز، حاكي از توطئه و توطئه سازي


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to conspiracy; of or pertaining to conspirators, of plotters
something that is conspiratorial is secret and illegal, often with a political purpose.
if you are conspiratorial, you behave as if you are sharing a secret with someone.

مترادف و متضاد

توطئه امیز (صفت)
conspiratorial

حاکی از توطئه و توطئه سازی (صفت)
conspiratorial

جملات نمونه

1. a conspiratorial plan
نقشه ی زیر جلی

2. they whispered in a conspiratorial tone
با لحنی توطئه آمیز نجوا می کردند.

3. His voice became low and conspiratorial.
[ترجمه ترگمان]صدایش کوتاه و conspiratorial بود
[ترجمه گوگل]صدای او کم و توطئه آمیز بود

4. He gave me a conspiratorial wink as they left the room.
[ترجمه ترگمان]وقتی از اتاق خارج شدند چشمکی زد و چشمکی زد
[ترجمه گوگل]او به من چسبی زد و گفت که آنها اتاق را ترک کردند

5. They exchanged conspiratorial glances.
[ترجمه ترگمان]نگاه های مشکوکی رد و بدل کردند
[ترجمه گوگل]آنها نگاه های توطئه گرانه را تغییر دادند

6. His voice had sunk to a conspiratorial whisper.
[ترجمه ترگمان]صدایش به نجوایی conspiratorial فرورفته بود
[ترجمه گوگل]صدای او به یک زمزمه توطئه گرانه غرق شد

7. She handed the note to me with a conspiratorial air.
[ترجمه ترگمان]او یادداشت را با حالتی conspiratorial به من داد
[ترجمه گوگل]او به من یک هویت توطئه آمیز را به من داد

8. He directed a conspiratorial wink at his son.
[ترجمه ترگمان]او چشمکی زد و به پسرش چشمک زد
[ترجمه گوگل]او به دنبال پسر خردسالانه خود به کار گرفت

9. A friendly, conspiratorial smile for Bernice, a sympathetic glance for Defries, a half-angry, half-amused growl for Daak.
[ترجمه ترگمان]یک لبخند دوستانه، به او خوش آمد گفت، یک نگاه سرشار از همدردی، یک نگاه سرشار از نیمه خشمگین و نیمه خندان برای Daak
[ترجمه گوگل]یک لبخند دوستانه و توطئه گرانه برای برنیکس، نگاه دلسوزانه به Defries، نیمه خشمگین، نیمه مشتاقانه برای داک

10. Britta gave him a curiously conspiratorial smile.
[ترجمه ترگمان]Britta لبخند عجیبی به او زد
[ترجمه گوگل]Britta به او لبخند کنجکاو توطئه ای داد

11. A long conspiratorial conversation ensues, punctuated by jokes and laughter.
[ترجمه ترگمان]مکالمه توطئه ای طولانی پیش می آید و با شوخی و خنده قطع می شود
[ترجمه گوگل]یک گفتگوی تلفیقی طولانی با جوک و خنده همراه است

12. The waiter gives us a conspiratorial wink.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت چشمکی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]پیشخدمت به ما عیب جویی می دهد

13. The behaviour of firms need not be conspiratorial in the legal sense.
[ترجمه ترگمان]رفتار شرکت ها نباید به معنای قانونی باشد
[ترجمه گوگل]رفتار شرکت ها نباید به معنای قانونی توطئه آمیز باشد

14. Only at this point is a conspiratorial interpretation of the role of the media justified.
[ترجمه ترگمان]تنها در این نقطه تفسیر توطیه گرانه ای از نقش رسانه توجیه شده است
[ترجمه گوگل]تنها در این نقطه تفسیر توطئه آمیز از نقش رسانه ها توجیه شده است

15. He dropped to a conspiratorial stage whisper with Margaret: Where is she anyway?
[ترجمه ترگمان]او در حالی که با مارگارت پچ پچ می کرد گفت: به هر حال او کجاست؟
[ترجمه گوگل]او با یک مارپیچ زمزمه به مرحله توطئه آمیز رسیده کجا او است؟

They whispered in a conspiratorial tone.

با لحنی توطئه‌آمیز نجوا می‌کردند.


a conspiratorial plan

نقشه‌ی زیر جلی/ توطئه‌آمیز


پیشنهاد کاربران

همه باهم

توطئه گرانه


کلمات دیگر: