کلمه جو
صفحه اصلی

adventure story

انگلیسی به فارسی

داستان ماجراجویی


انگلیسی به انگلیسی

• story of an adventure, heroic story

جملات نمونه

1. His fellow workers listened to his adventure story with / in disbelief.
[ترجمه ترگمان]همکاران او با ناباوری به داستان ماجراجویانه او گوش دادند
[ترجمه گوگل]کارکنان همکار او به داستان خود ماجراجویی با / در بی اعتمادی گوش کردند

2. The book is a thrilling adventure story.
[ترجمه ترگمان] این کتاب داستان ماجراجویی هیجان انگیز - ه
[ترجمه گوگل]این کتاب داستان ماجراجویی هیجان انگیز است

3. I'm not interested in the adventure story which he whomped up.
[ترجمه ترگمان]من به داستان ماجراجویی علاقه ای ندارم که او را از خواب بیدار کند
[ترجمه گوگل]من در داستان ماجراجویی که او تا به حال علاقه مند نیست

4. Some sort of adventure story, he supposed, which would film well.
[ترجمه ترگمان]فکر کرد: یه جور داستان ماجراجویی که خیلی خوب فیلم می گیره
[ترجمه گوگل]او تصور می کرد که برخی از داستان های ماجراجویی، که به خوبی فیلم می کند

5. Adventure Story was still taking its toll.
[ترجمه ترگمان]داستان ماجراجویی هنوز هم عوارض خود را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]داستان ماجراجویی هنوز هم هزینه های خود را دریافت می کند

6. The junior adventure story has not suffered the same extremes of literary discrimination.
[ترجمه ترگمان]داستان ماجراجویی نوجوانان به همان حد از تبعیض ادبی رنج نبرده است
[ترجمه گوگل]داستان ماجراجوی مدرسه همان افراط گرایی تبعیض ادبی را تجربه نکرده است

7. In a traditional adventure story the pursuit of personal honour is drawn to an absolute conclusion.
[ترجمه ترگمان]در یک داستان ماجراجویانه سنتی، پی گیری شرافت شخصی به یک نتیجه گیری قطعی کشیده می شود
[ترجمه گوگل]در یک داستان ماجراجویی سنتی، پیگیری افتخار شخصی به نتیجه مطلق متصل است

8. A real adventure story in the fascinating world of high - stakes robbery!
[ترجمه ترگمان]یک داستان ماجراجویانه واقعی در دنیای جذاب سرقت با خطرات بالا!
[ترجمه گوگل]یک داستان واقعی ماجراجویانه در دنیای شگفت انگیز سرقت از مقررات!

9. Heart of Darkness is an adventure story, based on what Joseph Conrad has experienced in Congo.
[ترجمه ترگمان]قلب تاریکی داستان ماجراجویانه است که براساس آنچه جوزف کن راد در کنگو تجربه کرده است
[ترجمه گوگل]قلب تاریکی یک داستان ماجراجویی است که براساس آنچه جوزف کنراد در کنگو تجربه کرده است

10. On one it is an exciting but tragic adventure story.
[ترجمه ترگمان]روی هم یک داستان هیجان انگیز اما غم انگیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]در یکی از این داستان ماجراجویی هیجان انگیز اما غم انگیز است

11. And I read my adventure story. It was fun.
[ترجمه ترگمان] و داستان ماجراجویی - م رو خوندم خوش گذشت
[ترجمه گوگل]و داستان ماجراجویی من را بخوان سرگرم کننده بود

12. The adventure story is set in London, drawing successfully on African traditions.
[ترجمه ترگمان]داستان ماجراجویانه در لندن برگزار می شود و با موفقیت به سنت آفریقایی وارد می شود
[ترجمه گوگل]داستان ماجراجویی در لندن، با موفقیت در سنت های آفریقایی شکل گرفته است

13. The new film is an adventure story.
[ترجمه ترگمان]فیلم جدید یک داستان ماجراجویانه است
[ترجمه گوگل]این فیلم جدید یک داستان ماجراجویی است

14. Robert suddenly saw something of an adventure story in the boy's picture.
[ترجمه ترگمان]رابرت ناگهان چیزی از ماجرای ماجرا را در عکس پسر دید
[ترجمه گوگل]رابرت ناگهان چیزی از یک داستان ماجراجویی در تصویر پسر دید


کلمات دیگر: