کلمه جو
صفحه اصلی

axillary


معنی : مربوط به زیر بغل، بغلی
معانی دیگر : (کالبدشناسی) وابسته یا نزدیک به زیربغل، زیربغلی، (گیاه شناسی) بغلی، کناری، واقع شده یا روییده در بغل یا گوشه

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) بغلی، زیر بغلی، (گیاه‌شناسی) واقع شده یا روییده در بغل یا گوشه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in anatomy, of, relating to, or in the region of the axilla.

(2) تعریف: in botany, of, relating to, or situated in an axil.
اسم ( noun )
حالات: axillaries
• : تعریف: (usu. pl.) any of the feathers that grow under a bird's wing; axillar.

• of or pertaining to the armpit (anatomy); pertaining to the axil, of the angle between stem and branch (botany)
axillar, feather on the underside of a bird's wing (zoology)

مترادف و متضاد

مربوط به زیر بغل (صفت)
axillary

بغلی (صفت)
axillary

جملات نمونه

1. axillary glands
غده های زیر بغل

2. Plumper than Golden Plover, and distinguished especially by black axillaries, showing in flight, whitish rump and greyish upperparts.
[ترجمه ترگمان]plumper از Plover طلایی و به خصوص با axillaries سیاه که در پرواز، کفل سفید و دودی رنگ دار دیده می شدند
[ترجمه گوگل]پلمپر از طلای پشمالو، و به ویژه توسط زیر بغلهای سیاه، مشخص شده در پرواز، رگه سفید و صاف بالا

3. Each branch of the axillary long can see axillary bud.
[ترجمه ترگمان]هر شعبه از the long bud را ببیند
[ترجمه گوگل]هر شاخه زیر باریک می تواند جوانه زیر بغل را ببیند

4. Combined therapy should be emphasized in axillary node negative patients as well.
[ترجمه ترگمان]درمان ترکیبی باید در axillary غدد لنفاوی نیز مورد تاکید قرار گیرد
[ترجمه گوگل]درمان ترکیبی باید در بیماران منفی گره آگزیلاری نیز تأکید شود

5. Age, diabetes, neoadjuvant chemotherapy, positive axillary lymph nodes metastasis were not the factors associated with DBC.
[ترجمه ترگمان]عصر، دیابت، شیمی درمانی، axillary درمانی، axillary positive غدد لنفاوی عوامل مرتبط با سرطان نیستند
[ترجمه گوگل]سن، دیابت، شیمی درمانی نئوادجوانت، متاستاز غدد لنفاوی مثبت زیر بغل، عوامل مرتبط با DBC نبودند

6. My axillary grew a fleshy a in one's heart, what is knowing?
[ترجمه ترگمان]در قلب من یک گوشت گوشتی رشد کرده، چه خبر است؟
[ترجمه گوگل]زیر بغل من یک گوشت خوک در قلب من است، چیزی که دانستن است

7. Objective To study the prognosis of axillary node negative breast cancer patients.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه پیش بینی بیماران مبتلا به سرطان پستان ۱۱
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پیش آگهی بیماران مبتلا به سرطان پستان مبتلا به گرگرفتگی زیر بغل

8. Axil The angle between the upper side of a leaf or branch and the shoot bearing it. Leaf axils are the site of lateral (axillary) buds.
[ترجمه ترگمان]زاویه بین قسمت بالایی یک برگ یا شاخه و عکس حامل آن axils برگ درخت of (axillary)هستند
[ترجمه گوگل]محور زاویه بین قسمت بالایی یک برگ یا شاخه و ساقه آن است محورهای برگها محل جوانه های جانبی (زیر باریک) هستند

9. Matted or fixed axillary lymph nodes suggest tumor spread, as does supraclavicular or infraclavicular lymphadenopathy .
[ترجمه ترگمان] Matted or fixed lymph suggest suggest،، or or supraclavicular spread spread infraclavicular does does does infraclavicular lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy lymphadenopathy does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does does
[ترجمه گوگل]گره های لنفاوی زیر بغل ثابت یا ثابت ثابت می کنند که تومور گسترش یافته است، همانطور که لنفادنوپاتی سوپراکلوویکولار یا لنفادوکلرایی نیز وجود دارد

10. Side arm, from the posterior axillary line rib arch backward touching below the 12th rib . . .
[ترجمه ترگمان]بازوی جلو، از طرف خطی که پشت خطی بود به عقب خم شده بود و از زیر دنده دوازدهم به پایین دست پیدا می کرد …
[ترجمه گوگل]بازوی جانبی، از پشت قوس عقب پشت قوس عقب لمس پایین زیر 12 رد    

11. To axillary and mechanical sexual excitement, also can cause truncal and extensive Sao urticant feeling and glad pleasure.
[ترجمه ترگمان]\"axillary\" و \"هیجان جنسی جنسی\" نیز می تواند موجب شادی و شادی سائو urticant و لذت glad شود
[ترجمه گوگل]برای هیجان جنسی و مکانیکی جنس، همچنین می تواند احساس خستگی طولانی و گسترده Sao urticant و لذت بردن از لذت بردن

12. The axillary lymph node were positive in in which 6 cases were found under the pectoralis minor muscle and above clavicle simultaneously.
[ترجمه ترگمان]غدد لنفاوی positive بود که در آن ۶ مورد تحت عضلات کوچک pectoralis و به طور همزمان به ترقوه، یافت شدند
[ترجمه گوگل]گره لنفاوی زیر بغل مثبت بود که در آن 6 مورد تحت عضله کوچک پورتالیس و به طور همزمان کلوئیکل یافت شد

13. Racemes 1- axillary from uppermost leaves, villous or hirsute with multicellular hairs; bracts broadly linear, longer than pedicel.
[ترجمه ترگمان]Racemes ۱ - axillary از بالاترین برگ ها، villous یا ریش با موهای چند سلولی؛ bracts به طور گسترده خطی، طولانی تر از pedicel
[ترجمه گوگل]Racemes 1 - زیر باریک از برگ های بالا، ویولون یا گوزنه با موهای چند سلولی؛ براکت به طور گسترده ای خطی، طولانی تر از pedicel

14. Axillary buds develop into flower cluster of 2 to 35 flowers each.
[ترجمه ترگمان]غنچه گل هر کدام به شکل خوشه گلی ۲ تا ۳۵ گل رشد می کند
[ترجمه گوگل]جوانه های درشت به گل خوشه ای 2 تا 35 گل می رسند

15. Objective To summarize the perfusion experience in aortic dissection using antegrade selective cerebral perfusion with right axillary artery perfusion.
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن تجربه perfusion در کالبد شکافی آئورت با استفاده از perfusion مغزی انتخابی با استفاده از artery axillary axillary artery
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه تجربیات پرفیوژن در تشخیص آئورت با استفاده از انفجار انتخابی مغز استخوان با پرفیوژن شریانی راست

پیشنهاد کاربران

جانبی


کلمات دیگر: