کلمه جو
صفحه اصلی

advocator


حامی، مدافع، طرفدار

انگلیسی به انگلیسی

• intercessor, one who presents the cause of another in court, advocate

جملات نمونه

1. The advocators of this erroneous doctrine are falling away.
[ترجمه ترگمان]The این نظریه نادرست رو به کاهش است
[ترجمه گوگل]طرفداران این دکترین اشتباه سقوط می کنند

2. Oscer Wilde was the most active advocator and also the earnest practitioner of aestheticism.
[ترجمه ترگمان]Oscer وایلد یکی از most active بود و همچنین پزشک متخصص of بود
[ترجمه گوگل]اوسر وایلد فعال ترین طرفدار و همچنین تمرین کننده زیبایی شناسی است

3. UNCTAD is the initiator and advocator of the Generalized System of Preferences ( GSP ).
[ترجمه ترگمان]UNCTAD گرداننده و advocator سیستم تعمیم یافته مزایا (جی اس پی جی)است
[ترجمه گوگل]UNCTAD آغازگر و حامی سیستم عمومی ترجیحات (GSP) است

4. He has been an active advocator of folklore art in Taiwan in the past 20 years.
[ترجمه ترگمان]او در ۲۰ سال گذشته در زمینه هنر فولکلور در تایوان فعال بوده است
[ترجمه گوگل]وی در 20 سال گذشته حامی فعال هنر فولکلور در تایوان بوده است

5. Confucius is not the advocator of the elaborate funeral.
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس یک مراسم تدفین استادانه نیست
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس طرفدار مراسم تشییع جنازه است

6. Dickson Furniture looks at itself as an advocator of quality life.
[ترجمه ترگمان]Dickson Furniture به خود به عنوان بخشی از کیفیت زندگی کیفیت به خود نگاه می کند
[ترجمه گوگل]مبلمان Dickson به خودی خود به عنوان یک حامی زندگی با کیفیت نگاه می کند

7. Liszt is both the theme music creator, and its enthusiastic advocator.
[ترجمه ترگمان]Liszt هم سازنده موسیقی موضوع و هم advocator مشتاق آن است
[ترجمه گوگل]Lisz هر دو خالق آهنگ تم و طرفدار مشتاق آن است


کلمات دیگر: