1. Many poor countries are abandoning autocracy.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورهای فقیر استبداد را کنار می گذارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورهای فقیر به استبداد رها شده اند
2. The revolution caused the overthrow of the autocracy.
[ترجمه ترگمان]انقلاب موجب سقوط حکومت مطلقه شد
[ترجمه گوگل]انقلاب سبب سرنگونی حکومت شد
3. Autocracy often causes the people to revolt.
[ترجمه Reyhan] اصولا استبداد سبب شورش مردم میشود.
[ترجمه ترگمان]Autocracy اغلب باعث طغیان مردم می شود
[ترجمه گوگل]خودکامه اغلب موجب شورش مردم می شود
4. The best insurance against autocracy is to diffuse power as much as possible throughout society.
[ترجمه ترگمان]بهترین بیمه در برابر خودکامگی، انتشار قدرت تا حد امکان در سراسر جامعه است
[ترجمه گوگل]بهترین بیمه در برابر استبداد، گسترش قدرت در هر جامعه ای است
5. These-spells of autocracy were once frequently longer and of indefinite duration, sometimes, indeed, extending over decades.
[ترجمه ترگمان]این دوران حکومت مطلقه بیش از پیش به درازا کشید و گاهی اوقات، در واقع، طی دهه های متوالی گسترش می یافت
[ترجمه گوگل]این جادوها از خودکامگی یک بار غالبا طولانی تر و مدت زمان نامحدود بود، گاهی اوقات، در طول دهه ها گسترش می یافت
6. The policies and attitudes of the autocracy virtually ruled out the emergence of a moderate, reformist labour movement.
[ترجمه ترگمان]سیاست ها و نگرش های حکومت مطلقه، عملا ظهور یک جنبش کارگری میانه رو و اصلاح طلب را رد کرد
[ترجمه گوگل]سیاست ها و نگرش های استبداد، ظهور یک جنبش کارگری معتدل و اصلاح طلب را عملا رد کرد
7. Nevertheless, the fortress of autocracy had been breached and liberal pressure for further reform could be expected to gather momentum.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، انتظار می رود که دژ حکومت خودکامه را نقض کرده و فشار آزادی بیشتری برای اصلاح بیشتر داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، قلعه ای از استبداد شکسته شد و فشار لیبرال برای اصلاحات بیشتر انتظار می رود که حرکت را به دست آورد
8. The potential victims of this autocracy were not only liberal democratic values, but also effective government.
[ترجمه ترگمان]قربانیان بالقوه این خودکامگی نه تنها ارزش های دموکراتیک لیبرال بودند بلکه دولت موثری بودند
[ترجمه گوگل]قربانیان بالقوه این استبداد نه تنها ارزش های دموکراتیک لیبرال، بلکه حکومت موثر نیز بود
9. And that would imply either anarchy or autocracy.
[ترجمه ترگمان]و این به معنای هرج و مرج یا خودکامگی است
[ترجمه گوگل]و این به معنای آنارشی یا استبداد است
10. Republic and Autocracy, A Genetic Differentiating of the Cultural crypto-genes between the Ancient Rome and China.
[ترجمه ترگمان]تمایز ژنتیکی بین crypto فرهنگی - ژن های بین روم باستان و چین
[ترجمه گوگل]جمهوری و خودکامگی، تنوع ژنتیکی ژنهای رمزنگاری بین روم باستان و چین
11. Germany under Adolf Hitler was an autocracy.
[ترجمه ترگمان]آلمان تحت رهبری آدولف هیتلر یک حکومت مطلقه بود
[ترجمه گوگل]آلمان تحت آدولف هیتلر یک استبداد بود
12. Lenin wrote that the overthrow of the autocracy is only the first stage of the revolution.
[ترجمه ترگمان]لنین نوشت که سرنگون کردن استبداد، تنها مرحله اول انقلاب است
[ترجمه گوگل]لنین نوشت که سرنگونی خودکامه تنها مرحله اول انقلاب است
13. She ceded all power to her son-in-law who now runs the country as an autocracy.
[ترجمه ترگمان]او همه قدرت را به داماد خود که در حال حاضر کشور را به عنوان استبداد اداره می کند واگذار کرد
[ترجمه گوگل]او تمام قدرت را به زنی که تماما کشور را به عنوان یک استبداد اداره می کند، تمام قدرت خود قرار داد
14. The affair was venerated by later revolutionaries as the opening round in their battle against the autocracy.
[ترجمه ترگمان]این عمل توسط انقلابیون بعدها به عنوان آغاز گرد آوری در نبرد علیه استبداد مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این امر توسط انقلابیون بعدها به عنوان دور باز در نبرد خود با استبداد مورد احترام قرار گرفت