1. teaching is also being automated
تدریس نیز دارد ماشینی می شود.
2. The unskilled jobs are going to be automated out.
[ترجمه ترگمان]مشاغل غیر ماهر در حال اتوماتیک شدن هستند
[ترجمه گوگل]شغل غیر متخصص به صورت خودکار انجام خواهد شد
3. The production process is now fully automated .
[ترجمه ترگمان]فرآیند تولید اکنون کاملا خودکار شده است
[ترجمه گوگل]روند تولید اکنون کاملا خودکار است
4. In an automated car plant there is not a human operative to be seen.
[ترجمه ترگمان]در یک کارخانه ماشین خودکار، یک عامل انسانی دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]در یک کارخانه خودروی اتوماتیک یک عمل انسانی دیده نمی شود
5. The entire manufacturing process has been automated.
[ترجمه ترگمان]کل فرآیند تولید خودکار شده است
[ترجمه گوگل]تمام فرایند تولید اتوماتیک شده است
6. Such automated systems would also be potentially vulnerable to false information from people or agents hoping to capitalize on their correlated behaviour.
[ترجمه ترگمان]چنین سیستم های خودکار به طور بالقوه در برابر اطلاعات نادرست از طرف افراد یا نماینده ها که امیدوار به سرمایه گذاری بر روی رفتار هم بسته خود هستند، آسیب پذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین سیستم های خودکار نیز به طور بالقوه برای اطلاعات نادرست از افراد یا مؤسسات امیدوارند که در رفتار مرتبط با آنها سرمایه گذاری کنند
7. But nowadays, everyone uses an automated phone system for something.
[ترجمه ترگمان]اما امروزه، همه از یک سیستم خودکار تلفن برای چیزی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اما امروزه هر کس از یک سیستم تلفن خودکار برای چیزی استفاده می کند
8. In addition, the automated check-in facility will alert readers to current issues of periodicals as soon as they are processed.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تجهیزات کنترل اتوماتیک به خوانندگان در مورد مسائل مربوط به نشریات ادواری که به محض پردازش آن ها مورد پردازش قرار می گیرند، هشدار می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مرکز تسویه حساب خودکار، به محض اینکه پردازش می شود، خوانندگان را به مسائل جاری مجلات هشدار می دهد
9. Data is easily digitised and automated, the method is not imaging and not cheap.
[ترجمه ترگمان]داده ها به سادگی digitised و اتوماتیک هستند، این روش تصویر برداری نیست و ارزان نیست
[ترجمه گوگل]داده ها به راحتی دیجیتالی و خودکار می شوند، روش تصویر برداری نیست و ارزان نیست
10. Getting these automated systems to work will require cooperation of the politically influential postal unions.
[ترجمه ترگمان]گرفتن این سیستم های خودکار به کار نیازمند هم کاری اتحادیه های پستی سیاسی موثر است
[ترجمه گوگل]به دست آوردن این سیستم های خودکار برای کار نیاز به همکاری از اتحادیه های سیاسی پست تاثیر گذار است
11. Structured documents messaging consists of the automated interchange of standardized and approved messages between computer applications, via telecommunications lines.
[ترجمه ترگمان]پیام رسانی اسناد ساختاریافته متشکل از تبادل خودکار پیغام های استاندارد شده و تایید شده بین برنامه های کامپیوتری، از طریق خطوط مخابراتی است
[ترجمه گوگل]پیام های اساسی سازه شامل تبادل خودکار پیام های استاندارد شده و تایید شده بین برنامه های کامپیوتری، از طریق خطوط ارتباطات مخابراتی می باشد
12. Completely automated systems: factories, process industries, warehouses, transportation systems, environment control systems.
[ترجمه ترگمان]سیستم های کاملا خودکار: کارخانه ها، صنایع فرآیند، انبارها، سیستم های حمل و نقل، سیستم های کنترل محیط زیست
[ترجمه گوگل]سیستم های کاملا اتوماتیک: کارخانه ها، صنایع فرآوری، انبارها، سیستم های حمل و نقل، سیستم های کنترل محیط زیست
13. Instead of automated leisure, enforced unemployment was on its way back.
[ترجمه ترگمان]به جای فراغت خودکار، بیکاری اجباری در راه برگشت بود
[ترجمه گوگل]به جای اوقات فراغت اتوماتیک، بیکاری اعمال شده به عقب برگشت
14. The intensive use of capital for highly automated products leads to a reduction in the importance of manpower.
[ترجمه ترگمان]استفاده فشرده از سرمایه برای محصولات بسیار خودکار منجر به کاهش اهمیت نیروی انسانی می شود
[ترجمه گوگل]استفاده شدید از سرمایه برای محصولات بسیار اتوماتیک منجر به کاهش اهمیت نیروی انسانی می شود