کلمه جو
صفحه اصلی

follow on

انگلیسی به انگلیسی

• a follow-on is something that comes after something else or someone else, or as a result of it.

جملات نمونه

1. You go ahead and I'll follow on.
[ترجمه ترگمان]تو برو و من ادامه می دم
[ترجمه گوگل]شما پیش بروید و من ادامه خواهم داد

2. I'll be back soon. Meanwhile follow on.
[ترجمه ترگمان]زود بر می گردم در ضمن ادامه بده
[ترجمه گوگل]زود برمی گردم در همین حال ادامه دهید

3. You go ahead - I'll follow on later.
[ترجمه ترگمان]تو برو - بعدا میام دنبالت
[ترجمه گوگل]شما پیش بروید - بعدا خواهم رفت

4. The discussion sessions are supposed to follow on from this morning's lecture.
[ترجمه ترگمان]قرار است جلسات بحث تا سخنرانی امروز ادامه داشته باشند
[ترجمه گوگل]جلسات بحث بر سر سخنرانی امروز صبح است

5. I'll be back in a minute. Meanwhile follow on.
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه دیگه بر می گردم در ضمن ادامه بده
[ترجمه گوگل]من در یک دقیقه عقب خواهم ماند در همین حال ادامه دهید

6. You go now. I'll follow on later.
[ترجمه ترگمان] همین الان برو بعدا میام دنبالت
[ترجمه گوگل]حالا برو من بعدا دنبال خواهم کرد

7. You go ahead and we'll follow on later.
[ترجمه ترگمان]تو ادامه بده و بعدا ادامه میدیم
[ترجمه گوگل]شما پیش بروید و بعدا دنبال خواهیم کرد

8. Several conclusions follow on from his statement.
[ترجمه ترگمان]چندین نتیجه از بیانیه او پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]چند نتیجه گیری از بیانیه او پیروی می کند

9. Forced to follow on, the tourists were then bowled out for 26
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اجباری شد که توریست ها به این کار ادامه دهند، پس از ۲۶ سال، توریست ها به بیرون پرتاب شدند
[ترجمه گوگل]پس از اتمام قاچاق، گردشگران برای مدت 26 سال به زمین زده شدند

10. There are moral and political implications that follow on such a stance.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم اخلاقی و سیاسی وجود دارند که چنین موضعی را دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]پیامدهای اخلاقی و سیاسی وجود دارد که در چنین موقعیتی پیگیری می شود

11. Darlington will be eager to follow on from their encouraging performance at Peterborough United.
[ترجمه ترگمان]دارلینگتون مشتاق است تا از عملکرد encouraging در Peterborough United (United Peterborough)پیروی کند
[ترجمه گوگل]Darlington مشتاق پیروی از عملکرد تشویقی خود در Peterborough United خواهد بود

12. Her parents plan to follow on Sunday afternoon.
[ترجمه ترگمان]والدین او قصد دارند روز یکشنبه بعد از ظهر آن را دنبال کنند
[ترجمه گوگل]والدینش قصد دارند در روز یکشنبه بعد از ظهر پیروی کنند

13. Follow on between two fences with lichen-encrusted hawthorn trees on the right.
[ترجمه ترگمان]بین دو حصار با درخت های hawthorn lichen در سمت راست دنبال کنید
[ترجمه گوگل]در میان دو حصار که درختان زالزالک درخت چننانی قرار دارند، در سمت راست حرکت کنید

14. Thessy would follow on the weekend ferry, arriving at Grand Bahama on the same day as the senator's twins.
[ترجمه ترگمان]Thessy با قایق آخر هفته، در همان روز، در همان روز، به عنوان دوقلوهای سناتور به Grand رسیدند
[ترجمه گوگل]Thessy در کشتی آخر هفته رفت و در همان روز به عنوان دوقلوهای سناتور وارد Grand Bahama شد

15. There will be some serious disillusion to follow on the heels of the euphoria of freedom.
[ترجمه ترگمان]اقدامات جدی ای برای پیروی از \"خوشحالی آزادی\" در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]بعضی از جدال های جدی وجود خواهد داشت که در پاشنه ی سرنوشت آزادی پیروی کنند

پیشنهاد کاربران

در پی بودن، در ادامه بودن، بعد از چیزی بودن

سریالی - زنجیره ای - مجموعه ای - پی در پی - ادامه دار - متوالی


کلمات دیگر: