کلمه جو
صفحه اصلی

presbyopia


معنی : شخص دوربین، شخص پیرچشم
معانی دیگر : (پزشکی) پیر چشمی، presbyope درچشم پزشکی شخص پیرچشم

انگلیسی به فارسی

( presbyope ) (درچشم پزشکی) شخص پیرچشم، شخص دوربین


انگلیسی به انگلیسی

• far-sightedness, loss of the ability to see nearby objects clearly (due to age)

مترادف و متضاد

شخص دوربین (اسم)
hyperope, presbyope, presbyopia

شخص پیر چشم (اسم)
presbyope, presbyopia

جملات نمونه

1. Certain people with presbyopia may benefit from LASIK eye surgery, although there are limitations.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد با presbyopia ممکن است از عمل جراحی چشم LASIK بهره مند شوند، اگرچه محدودیت هایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی از افراد مبتلا به پری بیوپسی ممکن است از جراحی چشم لیزیک استفاده کنند، اگرچه محدودیت وجود دارد

2. Another is presbyopia which is identified as one suffering in haziness even at arms length of the material that can be tweaked by bifocal classification .
[ترجمه ترگمان]دیگری presbyopia است که به عنوان یک درد در ابهام و حتی در طول آغوش موادی که می تواند از طریق طبقه بندی bifocal، مورد بررسی قرار گیرد، شناخته می شود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از موارد پیش بینی بینی است که به عنوان یک رنج در ضعف حتی در طول بازو مواد است که می تواند با طبقه بندی دو نفوکی تنظیم شود

3. Can someone with presbyopia get LASIK eye surgery?
[ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه عمل جراحی چشم رو انجام بده؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی که مبتلا به پری بیوپسی می شود جراحی چشم لیزیک را دریافت می کند؟

4. Although difficult to pronounce presbyopia pee - uh is not a disease.
[ترجمه ترگمان]هر چند که تلفظ \"presbyopia\" سخت باشه بیماری نیست
[ترجمه گوگل]اگر چه دشوار است تلفظ prebiopia pee - uh یک بیماری نیست

5. What is presbyopia, and how can these be optically corrected?
[ترجمه ترگمان]presbyopia چیست و چگونه می توان آن ها را به صورت نوری تصحیح کرد؟
[ترجمه گوگل]پری بیوپسی چیست و چگونه می توان آن را به صورت اپتیکی اصلاح کرد؟

6. Grandma has presbyopia, so she often mistakes someone for another.
[ترجمه ترگمان]، مامان بزرگ \"presbyopia\" داره پس اغلب اشتباه ات یه نفر دیگه رو اشتباه می کنه
[ترجمه گوگل]مادربزرگ پیش دائمی دارد، بنابراین او اغلب کسی را برای یک اشتباه اشتباه می گیرد

7. Indications: Cataract, Conjunctivitis, Myopia, Presbyopia, Eye sight degeneration and other eye disease.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها: Cataract، Conjunctivitis، Myopia، presbyopia، بینایی چشم، و دیگر بیماری های چشم
[ترجمه گوگل]علائم کاتاراکت، کنجنکتیویت، نزدیک بینی، پیش دیابتی، دژنراسیون بینایی چشم و سایر بیماری های چشم

8. I find you have a presbyopia and ametropia.
[ترجمه ترگمان] می بینم که تو یه \"presbyopia\" و \"ametropia\" داری
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که شما دچار افسردگی و افسردگی هستید

9. Conclusion LAPR is somewhat effective in treating presbyopia in some people.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری LAPR تا حدی در درمان presbyopia در برخی از مردم موثر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری LAPR تا حدودی در درمان برخی از افراد در پیش بیهوشی موثر است

10. Presbyopia is age - related reduction in amplitude of accommodation and can not read comfortably.
[ترجمه ترگمان]presbyopia کاهش مربوط به سن در دامنه مسکن است و نمی تواند به راحتی خوانده شود
[ترجمه گوگل]Presbyopia کاهش سن در دامنه محل اقامت است و نمی تواند راحت بخواند

11. Business items: ordinary myopia glasses, contact lenses, presbyopia glasses, rigid gas permeable ( RGP ) contact lenses.
[ترجمه ترگمان]آیتم های تجاری: عینک myopia معمولی، لنزهای تماسی، عینک presbyopia، عینک ضد نفوذ گاز صلب (RGP)
[ترجمه گوگل]عینک های تجاری معمولی، لنزهای تماسی، عینک های پیش دیابتی، لنزهای تماسی گاز قابل نفوذ (RGP)

12. The near point of either a presbyopia or a hyperopic eye is farther eye than normal.
[ترجمه ترگمان]نقطه نزدیک یک presbyopia یا چشم hyperopic بیشتر از حالت عادی است
[ترجمه گوگل]نقطه نزدیک به یک یا دو چشم از پیش دیابتی یا چشمی دور چشم دور چشم بیشتر از حد طبیعی است

13. Presbyopia is a physiological phenomenon. Whatever its refraction is, everyone will have to face presbyopia.
[ترجمه ترگمان]presbyopia پدیده ای فیزیولوژیکی است هر چه شکست آن باشد، همه باید با presbyopia روبرو شوند
[ترجمه گوگل]Presbyopia یک پدیده فیزیولوژیکی است هر انعکاس آن، هر کس باید با پیش دائمی بیضه مواجه شود

14. Current methods such as single-focus glasses, bifocal glasses and progressive additional lens are the most widely used for correction of presbyopia.
[ترجمه ترگمان]روش های کنونی مانند عینک تک فوکوس، عینک bifocal و لنز اضافی پیشرو به طور گسترده برای تصحیح of مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]روش های جاری مانند عینک تک فوکوس، عینک های دوزبانه و لنز پیشرفته پیشرفته، برای اصلاح پیش دائمی دیابتی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند

15. With advancing age, my grandpa gets more and more serious presbyopia.
[ترجمه ترگمان]با این سن و سال، پدربزرگ من بیشتر و جدی تر می شود
[ترجمه گوگل]با پیشرفت سن، پدر بزرگ من بیشتر و بیشتر جدی می شود

پیشنهاد کاربران

پیر چشمی ( تغییراتی در دید نزدیک که به طور معمول با افزایش سن اتفاق می افتد )

presbyopia ( پزشکی )
واژه مصوب: پیرچشمی
تعریف: دوربینی و اختلال دید براثر بالا رفتن سن، که در آن با از دست رفتن تدریجی خاصیت ارتجاعی عدسی چشم، قدرت تطابق کم می‏شود


کلمات دیگر: