توصیه می شود
advisably
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in an advisable manner, as recommended
جملات نمونه
1. Accordingly, the government should learn advisably from foreign countries and bring the third department into public services'system by combining the good condition of perfect market system.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، دولت باید advisably را از کشورهای خارجی بیاموزد و بخش سوم را با ترکیب شرایط مناسب سیستم بازار کامل به سیستم خدمات عمومی برساند
[ترجمه گوگل]بر این اساس، دولت باید از کشورهای خارجی به راحتی یاد بگیرد و بخش سوم را به سیستم های خدمات عمومی متصل کند، با ترکیب شرایط مناسب سیستم بازار کامل
[ترجمه گوگل]بر این اساس، دولت باید از کشورهای خارجی به راحتی یاد بگیرد و بخش سوم را به سیستم های خدمات عمومی متصل کند، با ترکیب شرایط مناسب سیستم بازار کامل
2. For defining media ethics advisably, we should firstly not to departure from the essentiality of ethics, hich we take as devoting itself to ultimate good.
[ترجمه ترگمان]برای مشخص کردن اصول اخلاقی رسانه ها، ما باید در ابتدا نباید از اصول اخلاقی بیرون برویم، که ما خود را وقف رسیدن به خیر نهایی می کنیم
[ترجمه گوگل]برای تعیین اهمیت اخلاق رسانه، ابتدا باید از ضرورت اخلاقی خارج نشویم، که خودمان آن را به نفع نهایی اختصاص می دهیم
[ترجمه گوگل]برای تعیین اهمیت اخلاق رسانه، ابتدا باید از ضرورت اخلاقی خارج نشویم، که خودمان آن را به نفع نهایی اختصاص می دهیم
3. You may advisably walk slowly.
[ترجمه ترگمان] میتونی آروم راه بری
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به راحتی راه رفتن به آرامی
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به راحتی راه رفتن به آرامی
4. Conclusions It is an important measure for preventing AIDS from dissemination to provide health education focuses on knowledge regarding AIDS timely, advisably and moderately.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک معیار مهم برای پیش گیری از ایدز از انتشار به ارایه آموزش بهداشتی بر دانش مربوط به به موقع، advisably و اعتدال است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این اقدام مهم برای جلوگیری از انتشار ایدز است تا آموزش بهداشت را به موقع، قابل توصیه و متوسط به دانش در مورد ایدز متمرکز کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این اقدام مهم برای جلوگیری از انتشار ایدز است تا آموزش بهداشت را به موقع، قابل توصیه و متوسط به دانش در مورد ایدز متمرکز کند
5. The author protests that the damage compensation of industrial injury accident should follow the principle of liability without fault, and apply advisably the principle of fault liability.
[ترجمه ترگمان]نویسنده ادعا می کند که خسارت آسیب ناشی از حادثه آسیب صنعتی باید اصول مسئولیت را بدون خطا دنبال کند و از اصل مسئولیت عیب استفاده کند
[ترجمه گوگل]نویسنده تظاهرات می کند که جبران خسارت حادثه آسیب های صنعتی باید از اصل مسئولیت بدون خطا پیروی کند و اصل اصل مسئولیت خطا را نیز مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه گوگل]نویسنده تظاهرات می کند که جبران خسارت حادثه آسیب های صنعتی باید از اصل مسئولیت بدون خطا پیروی کند و اصل اصل مسئولیت خطا را نیز مورد استفاده قرار دهد
6. After the meeting, many team members communicated with the analysts in depth, in order to choose the project fitted to themselves advisably .
[ترجمه ترگمان]بعد از جلسه، بسیاری از اعضای تیم با تحلیلگران در عمق، به منظور انتخاب پروژه متناسب با خودشان، ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]پس از جلسه، بسیاری از اعضای تیم با عمیق تحلیلگران ارتباط برقرار کردند تا انتخاب پروژه مورد نظر خود را به طور مطلوب
[ترجمه گوگل]پس از جلسه، بسیاری از اعضای تیم با عمیق تحلیلگران ارتباط برقرار کردند تا انتخاب پروژه مورد نظر خود را به طور مطلوب
7. Don't make promise when you are in joy. Don't reply when you are sad. Don't take decision when you are angry. Think twice, act advisably.
[ترجمه ترگمان]وقتی تو خوشحالی، قول نده وقتی ناراحتی، جواب نده وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر فکر کن، دو بار، عمل \"advisably\" رو انجام بده
[ترجمه گوگل]وظیفه ای نیست که شادی داشته باشید وقتی ناراحت شدی جواب نده وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید دو بار فکر کنید، اقدام کنید
[ترجمه گوگل]وظیفه ای نیست که شادی داشته باشید وقتی ناراحت شدی جواب نده وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید دو بار فکر کنید، اقدام کنید
کلمات دیگر: