فایده، صرفه، سود، برتری، بهتری، مزیت، تفوق، مزیت دادن، سودمند بودن، مفید بودن
advantaged
فایده، صرفه، سود، برتری، بهتری، مزیت، تفوق، مزیت دادن، سودمند بودن، مفید بودن
انگلیسی به فارسی
دارای مزیت (اجتماعی)، بهرهور
مزایا، مزیت دادن، سودمند بودن، فیضالهیبخشیدن
انگلیسی به انگلیسی
• blessed with advantages; favored
someone who is advantaged is in a better social or financial position than other people.
someone who is advantaged is in a better social or financial position than other people.
جملات نمونه
1. Some of the boys come from less advantaged backgrounds.
[ترجمه ترگمان]بعضی از پسرها از پس زمینه های کم advantaged آمده بودند
[ترجمه گوگل]برخی از پسران از زمینه های کمتری برخوردار هستند
[ترجمه گوگل]برخی از پسران از زمینه های کمتری برخوردار هستند
2. Some cities are always going to be more advantaged.
[ترجمه ترگمان]بعضی از شهرها بیش از حد advantaged
[ترجمه گوگل]بعضی از شهرها همواره از مزایای بیشتری برخوردار خواهند بود
[ترجمه گوگل]بعضی از شهرها همواره از مزایای بیشتری برخوردار خواهند بود
3. We aim to improve opportunities for the less advantaged in society.
[ترجمه ترگمان]هدف ما بهبود فرصت ها برای افراد کم تر در جامعه است
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم فرصت هایی را برای افراد کم اهمیتتر در جامعه ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم فرصت هایی را برای افراد کم اهمیتتر در جامعه ایجاد کنیم
4. She advantaged herself of the opportunity of speaking French.
[ترجمه ترگمان]از این فرصت استفاده کرد تا به زبان فرانسه حرف بزند
[ترجمه گوگل]او خود را از فرصت صحبت کردن در فرانسه فراتر گذاشت
[ترجمه گوگل]او خود را از فرصت صحبت کردن در فرانسه فراتر گذاشت
5. We are thinking of the advantaged children.
[ترجمه ترگمان]ما به فکر بچه های advantaged هستیم
[ترجمه گوگل]ما به فرزندان محروم فکر میکنیم
[ترجمه گوگل]ما به فرزندان محروم فکر میکنیم
6. The advantaged will become an interest group, perhaps a social class or status group.
[ترجمه ترگمان]این گروه به یک گروه علاقه مند تبدیل خواهد شد، شاید یک گروه اجتماعی و یا گروه وضعیت
[ترجمه گوگل]مزایا تبدیل به یک گروه علاقه مند، شاید یک گروه اجتماعی یا گروه اجتماعی می شود
[ترجمه گوگل]مزایا تبدیل به یک گروه علاقه مند، شاید یک گروه اجتماعی یا گروه اجتماعی می شود
7. Younger population and continuously rising national income create advantaged environment for life insurance industry.
[ترجمه ترگمان]جمعیت جوان و افزایش مداوم درآمد ملی محیط advantaged را برای صنعت بیمه عمر ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]جوانتر و درآمد ملی به طور مداوم در حال رشد، محیطی مناسب برای صنعت بیمه زندگی را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]جوانتر و درآمد ملی به طور مداوم در حال رشد، محیطی مناسب برای صنعت بیمه زندگی را ایجاد می کند
8. It provides advantaged base of automatic recognition log disfigurement.
[ترجمه ترگمان]این کار پایه advantaged برای تشخیص خودکار تصویر را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این پایگاه مبتنی بر رفع مشکل ورود به سیستم شناسایی خودکار را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این پایگاه مبتنی بر رفع مشکل ورود به سیستم شناسایی خودکار را فراهم می کند
9. You would be advantaged further if your man had a previous experience in State.
[ترجمه ترگمان]اگر مرد شما تجربه قبلی خود را در کشور داشته باشد، شما بیشتر از این کار را انجام خواهید داد
[ترجمه گوگل]اگر مرد شما تجربه قبلی در ایالت داشته باشد، بیشتر از شما بهتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر مرد شما تجربه قبلی در ایالت داشته باشد، بیشتر از شما بهتر خواهد شد
10. The advantaged oil conditions and rich resource are the physical basis of oil and gas reservoir.
[ترجمه ترگمان]شرایط نفتی advantaged و منابع غنی، اساس فیزیکی ذخایر نفت و گاز هستند
[ترجمه گوگل]شرایط نفتی و منابع ثروتمند، پایه فیزیکی مخزن نفت و گاز است
[ترجمه گوگل]شرایط نفتی و منابع ثروتمند، پایه فیزیکی مخزن نفت و گاز است
11. So, the appropriate geochemical condition and the advantaged water dynamic condition compose the growth of the tufa of Wang 4 well.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شرایط ژئوشیمیایی مناسب و شرایط دینامیک آب advantaged، رشد the را به خوبی تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین شرایط ژئوشیمیایی مناسب و شرایط دینامیک آب مزبور باعث رشد توفها وانگ 4 می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین شرایط ژئوشیمیایی مناسب و شرایط دینامیک آب مزبور باعث رشد توفها وانگ 4 می شود
12. One of the advantaged of UNIX is its extensive library of over 4000 instruction modules that can be linked to perform almost any programming task.
[ترجمه ترگمان]یکی از the of، مجموعه گسترده تری از ۴۰۰۰ ماژول آموزشی است که می توان آن ها را به اجرای تقریبا هر کار برنامه نویسی پیوند داد
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای یونیکس، کتابخانه وسیع آن بیش از 4000 مدرک آموزشی است که می تواند برای تقریبا هر کار برنامه نویسی مرتبط باشد
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای یونیکس، کتابخانه وسیع آن بیش از 4000 مدرک آموزشی است که می تواند برای تقریبا هر کار برنامه نویسی مرتبط باشد
13. These conditions are advantaged eco-tourism resource, have prodigious potential to empolder.
[ترجمه ترگمان]این شرایط، advantaged منبع eco هستند که پتانسیل عظیمی برای empolder دارند
[ترجمه گوگل]این شرایط منابع زیست محیطی محسوب می شوند و توان بالقوه ای را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]این شرایط منابع زیست محیطی محسوب می شوند و توان بالقوه ای را در اختیار دارند
14. Xinjiang is with advantaged resource of water, soil, light and heat.
[ترجمه ترگمان]ژین جیانگ در مورد منابع آب، خاک، نور و گرما قرار دارد
[ترجمه گوگل]سین کیانگ با منابع محسوس آب، خاک، نور و حرارت است
[ترجمه گوگل]سین کیانگ با منابع محسوس آب، خاک، نور و حرارت است
15. The offerer is even advantaged in an acquisition from end to end.
[ترجمه ترگمان](offerer)حتی در یک اکتساب از پایان به پایان نیز مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده حتی در حال کسب موفقیت از پایان تا پایان است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده حتی در حال کسب موفقیت از پایان تا پایان است
پیشنهاد کاربران
برخوردار ( تر )
[شخص] مرفه؛ خوشبخت؛ [محل] برخوردار از امکانات، دارای امتیاز، مرفه
کلمات دیگر: