1. the consecration of bishops
مراسم انتصاب مطران ها
2. However, the form of the horns of consecration did not originate with Crete.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شکل بوق of از کرت نشات نگرفته است
[ترجمه گوگل]با این حال، شکل شاخ از تسلیم با کرت آغاز نشد
3. The newly elected prelate still needed ecclesiastical consecration before he could exercise his pastoral functions.
[ترجمه ترگمان]اسقف تازه برگزیده، پیش از آنکه بتواند وظایف شبانی خود را انجام دهد، به وقف کلیسا نیاز داشت
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او بتواند کارهای خویشاوندی خود را انجام دهد، مجددا منتخب را انتخاب کرد
4. Consecration now scales with attack power and spell power.
[ترجمه ترگمان]consecration با قدرت حمله می کنند و قدرت جادویی دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ارتداد با قدرت حمله و قدرت طلسم مقابله می کند
5. And thou shalt take the ram of the consecration seethe his flesh in the holy place.
[ترجمه ترگمان]و اگر آن تکه گوشت را از جای مقدسی که در جای مقدس است فرو خواهید برد
[ترجمه گوگل]و قاشق خاندان او را در جایگاه مقدس خود قرار دهید
6. Will the consecration pay off my mortgages?
[ترجمه ترگمان]Will از گرو دهندگان من رو تامین می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا مراسم تدفین من پرداخت می شود؟
7. Easter Monday is generally regarded as an unofficial consecration of Spring.
[ترجمه ترگمان]دوشنبه عید پاک به طور کلی به عنوان یک تبریک غیررسمی از بهار تلقی می شود
[ترجمه گوگل]عید پاک دوشنبه به طور کلی به عنوان رسمی غیر رسمی بهار به شمار می رود
8. The ceremony consecration to the ministry.
[ترجمه ترگمان]مراسم اختصاص داده شده به این وزارتخانه
[ترجمه گوگل]مراسم افتتاحیه این وزارتخانه
9. Such is the origin of the legal consecration of the establishment of the Benedictines of the Perpetual Adoration of the Holy Sacrament at Paris.
[ترجمه ترگمان]چنین است که بنیان قانونی موسسه بنه دیک تین های پرستش ابدی سن ساک رمان در پاریس است
[ترجمه گوگل]چنین مبدأ رسمیت قانونی استقرار بنیدیکین ها از تمسخر دائمی مقدس مقدس در پاریس است
10. This is a day of national consecration.
[ترجمه ترگمان]این یک روز از وقف ملی است
[ترجمه گوگل]این یک روز رسمی ملی است
11. If you do add Consecration or healing, your mana drop down lower.
[ترجمه ترگمان]اگر Consecration یا درمان اضافه کنید، mana کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر مجردی یا بهبودی را اضافه کنید، مانا شما پایین تر می افتد
12. " What we did had a consecration of its own.
[ترجمه ترگمان]کاری که ما انجام دادیم به خاطر خودش
[ترجمه گوگل]'آنچه که ما انجام دادیم، اختصاصی از خودمان بود
13. I felt the consecration of its loneliness: my eyes feasted on the outline and sweep.
[ترجمه ترگمان]the تنهایی آن را احساس کردم: چشمانم از روی خطوط و sweep لذت می برد
[ترجمه گوگل]من احساس تعهد از تنهایی خود را چشم های من در طرح و جاروب شده است
14. But dogs were not only sacrificed during consecration ceremonies.
[ترجمه ترگمان]اما سگ ها نه تنها در طی مراسم تقدیس شده قربانی شدند
[ترجمه گوگل]اما سگ ها نه تنها در مراسم تدفین قربانی شدند
15. The cardinal attended the consecration of the church.
[ترجمه ترگمان]کاردینال به تقدیس این کلیسا پرداخت
[ترجمه گوگل]کاردینال به ترتیب کلیسا حضور داشت