کلمه جو
صفحه اصلی

consecration


معنی : تخصیص، وقف، تقدیس، تبرک
معانی دیگر : مراسم تقدیس و تبرک، مقدس سازی، (در مورد مطران ها و غیره) انتصاب (که معمولا با مراسم کلیسایی همراه است)، (حرف بزرگ) بخشی از عشای ربانی که طی آن نان و شراب مقدس اعلام می شوند

انگلیسی به فارسی

تخصیص، وقف، تقدیس، تبرک


انگلیسی به انگلیسی

• sanctification; dedication, devotion (to a cause or purpose)

مترادف و متضاد

تخصیص (اسم)
dedication, allotment, devotion, appropriation, attribution, designation, consecration

وقف (اسم)
devotion, consecration, apanage, appanage

تقدیس (اسم)
veneration, consecration, canonization, sanctification, edification

تبرک (اسم)
consecration

sanctification


Synonyms: exaltation, glorification, dedication, devotion, hallowing, ordination, making holy, blessing, anointing, ordination, canonization


جملات نمونه

the consecration of bishops

مراسم انتصاب مطران‌ها


1. the consecration of bishops
مراسم انتصاب مطران ها

2. However, the form of the horns of consecration did not originate with Crete.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شکل بوق of از کرت نشات نگرفته است
[ترجمه گوگل]با این حال، شکل شاخ از تسلیم با کرت آغاز نشد

3. The newly elected prelate still needed ecclesiastical consecration before he could exercise his pastoral functions.
[ترجمه ترگمان]اسقف تازه برگزیده، پیش از آنکه بتواند وظایف شبانی خود را انجام دهد، به وقف کلیسا نیاز داشت
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او بتواند کارهای خویشاوندی خود را انجام دهد، مجددا منتخب را انتخاب کرد

4. Consecration now scales with attack power and spell power.
[ترجمه ترگمان]consecration با قدرت حمله می کنند و قدرت جادویی دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ارتداد با قدرت حمله و قدرت طلسم مقابله می کند

5. And thou shalt take the ram of the consecration seethe his flesh in the holy place.
[ترجمه ترگمان]و اگر آن تکه گوشت را از جای مقدسی که در جای مقدس است فرو خواهید برد
[ترجمه گوگل]و قاشق خاندان او را در جایگاه مقدس خود قرار دهید

6. Will the consecration pay off my mortgages?
[ترجمه ترگمان]Will از گرو دهندگان من رو تامین می کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا مراسم تدفین من پرداخت می شود؟

7. Easter Monday is generally regarded as an unofficial consecration of Spring.
[ترجمه ترگمان]دوشنبه عید پاک به طور کلی به عنوان یک تبریک غیررسمی از بهار تلقی می شود
[ترجمه گوگل]عید پاک دوشنبه به طور کلی به عنوان رسمی غیر رسمی بهار به شمار می رود

8. The ceremony consecration to the ministry.
[ترجمه ترگمان]مراسم اختصاص داده شده به این وزارتخانه
[ترجمه گوگل]مراسم افتتاحیه این وزارتخانه

9. Such is the origin of the legal consecration of the establishment of the Benedictines of the Perpetual Adoration of the Holy Sacrament at Paris.
[ترجمه ترگمان]چنین است که بنیان قانونی موسسه بنه دیک تین های پرستش ابدی سن ساک رمان در پاریس است
[ترجمه گوگل]چنین مبدأ رسمیت قانونی استقرار بنیدیکین ها از تمسخر دائمی مقدس مقدس در پاریس است

10. This is a day of national consecration.
[ترجمه ترگمان]این یک روز از وقف ملی است
[ترجمه گوگل]این یک روز رسمی ملی است

11. If you do add Consecration or healing, your mana drop down lower.
[ترجمه ترگمان]اگر Consecration یا درمان اضافه کنید، mana کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر مجردی یا بهبودی را اضافه کنید، مانا شما پایین تر می افتد

12. " What we did had a consecration of its own.
[ترجمه ترگمان]کاری که ما انجام دادیم به خاطر خودش
[ترجمه گوگل]'آنچه که ما انجام دادیم، اختصاصی از خودمان بود

13. I felt the consecration of its loneliness: my eyes feasted on the outline and sweep.
[ترجمه ترگمان]the تنهایی آن را احساس کردم: چشمانم از روی خطوط و sweep لذت می برد
[ترجمه گوگل]من احساس تعهد از تنهایی خود را چشم های من در طرح و جاروب شده است

14. But dogs were not only sacrificed during consecration ceremonies.
[ترجمه ترگمان]اما سگ ها نه تنها در طی مراسم تقدیس شده قربانی شدند
[ترجمه گوگل]اما سگ ها نه تنها در مراسم تدفین قربانی شدند

15. The cardinal attended the consecration of the church.
[ترجمه ترگمان]کاردینال به تقدیس این کلیسا پرداخت
[ترجمه گوگل]کاردینال به ترتیب کلیسا حضور داشت


کلمات دیگر: