1. the congruity of his behavior and his position
تجانس رفتار او با مقامش
2. Last, It proves the congruity between the kinetic model and the car-following theory.
[ترجمه ترگمان]در آخر، این مساله نشان می دهد که congruity بین مدل کینتیک و نظریه پیروی از ماشین وجود دارد
[ترجمه گوگل]آخر، این همبستگی بین مدل جنبشی و نظریه پیروی ماشین را ثابت می کند
3. As if there is no way to get congruity between flatness and surface roughness, for the control of the latter, larger rolling force during the final pass is expected, while the former stands against.
[ترجمه ترگمان]به طوری که اگر راهی وجود ندارد که بین یکنواختی و ناهمواری سطح به وجود آید، برای کنترل دومی، نیروی rolling بزرگ تر در طول عبور نهایی مورد انتظار است، در حالی که اولی مخالف است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که هیچ راهی برای ایجاد سازگاری بین مسطحیت و زبری سطح وجود ندارد، برای کنترل دوم، نیروی نورد بزرگتر در طول گذر نهایی انتظار می رود، در حالی که سابق مخالف است
4. Village ethic formed in historical agriculture emphasizes internal congruity, external competition and individual subordinating to collective.
[ترجمه ترگمان]اخلاق روستایی که در کشاورزی تاریخی شکل می گیرد، بر congruity داخلی، رقابت خارجی و subordinating فردی به جمعی تاکید دارد
[ترجمه گوگل]اخلاق روستایی که در کشاورزی تاریخی تشکیل شده است، بر سازگاری داخلی، رقابت خارجی و انسجام بخشیدن به جمعی تأکید دارد
5. The congruity of the trilogy can also be ascribed to the fact that the films closely follow Tolkien's novels.
[ترجمه ترگمان]قابلیت نمایش این سه گانه نیز می تواند به این واقعیت نسبت داده شود که این فیلم ها به دقت رمان های تالکین را دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]همپوشانی این سهگانه همچنین می توان به این واقعیت اشاره کرد که فیلم ها از رمانهای تولکر رونمایی می کنند
6. There is a definite congruity in the candidates'approach to the tax problem.
[ترجمه ترگمان]a مشخصی در رویکرد نامزدها به مساله مالیاتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همبستگی قطعی در رویکرد نامزدها به مشکل مالیاتی وجود دارد
7. Based on Gender Schema Theory and Self-concept Congruity Model, and theories of brand extension, this paper analyzes the thesis systematically.
[ترجمه ترگمان]براساس الگوی الگوی جنسیتی و مدل Self concept، و نظریه های گسترش برند، این مقاله به طور سیستماتیک این نظریه را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه طرح جنسیتی و مدل همگرایی خودمختار، و نظریه های گسترش نام تجاری، این مقاله این سیستم را به طور خلاصه تجزیه و تحلیل می کند
8. Congruity is the mother of love.
[ترجمه ترگمان]congruity مادر عشق است
[ترجمه گوگل]انطباق مادر عشق است
9. Moral construction of higher schools must be emphasized the congruity of theory and practice, knowing and doing.
[ترجمه ترگمان]ساختار اخلاقی مدارس بالاتر باید بر اهمیت تئوری و عمل، دانستن و انجام آن تاکید شود
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز اخلاقی مدارس عالی باید بر انطباق نظریه و عمل، دانستن و انجام کار تأکید شود
10. Democracy is a system not effectively adopted without significant cultural congruity.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی سیستمی است که به طور موثر بدون congruity فرهنگی قابل توجه پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]دموکراسی یک سیستم است که به طور موثری بدون هماهنگی فرهنگی قابل استفاده نیست
11. The paper questions the traditional classification of nominal objects and the congruity between the individual members in the set of place object.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، طبقه بندی سنتی اشیا اسمی و the بین اعضای منفرد در مجموعه شی مکان را زیر سوال می برد
[ترجمه گوگل]مقاله مقاله طبقه بندی سنتی اشیاء اسمی و سازگاری بین اعضای فرد در مجموعه ای از جسم محل را مورد سوال قرار می دهد
12. Many Arab demonstrators have spoken hopefully of democracy, before and after overthrowing a dictator, but democracy is a system not effectively adopted without significant cultural congruity.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تظاهر کنندگان عرب با امید به دموکراسی، قبل و بعد از سرنگونی یک دیکتاتور، صحبت کرده اند، اما دموکراسی سیستمی است که به طور موثر بدون تغییر فرهنگی قابل توجه پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از تظاهرکنندگان عرب امیدوارند از دموکراسی سخن بگویند، قبل و بعد از سرنگونی یک دیکتاتور، اما دموکراسی یک سیستم است که به طور موثری بدون هماهنگی قابل توجه فرهنگی به تصویب نرسیده است
13. Three main theories of regional control principle are ecological system transportation laws, sustained development thought and congruity theory.
[ترجمه ترگمان]سه نظریه اصلی اصل کنترل منطقه ای، قوانین مربوط به حمل و نقل سیستم اکولوژیکی، اندیشه توسعه پایدار و نظریه congruity هستند
[ترجمه گوگل]سه نظریه اصلی نظارت منطقهای عبارتند از قوانین حمل و نقل در سیستم زیست محیطی، نظریه توسعه پایدار و نظریه انطباق
14. I could only envy her that sort of easy congruity — how wonderful, it seemed, to feel in accord with what others thought of you.
[ترجمه ترگمان]فقط می توانستم به او حسودی کنم - چه خوب، به نظر می رسید که با آنچه دیگران راجع به تو فکر می کنند، احساس راحتی بیشتری داشته باشم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم او را حس می کنم این نوع سازگاری آسان - به نظر می رسد شگفت انگیز، به احساس با آنچه که دیگران از شما فکر می کنید