کلمه جو
صفحه اصلی

prime minister


معنی : صدر اعظم، نخست وزیر
معانی دیگر : رییس الوزرا، نخست وزیر، رئیس الوزرا قانون ـ فقه : صدر اعظم

انگلیسی به فارسی

نخست وزیر، صدر اعظم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the chief minister and head of the cabinet in parliamentary governments.

• chief executive in a parliamentary system of government, person who is elected the head of a country, leader of a nation
the leader of the government in some countries is called the prime minister.

مترادف و متضاد

government head


صدر اعظم (اسم)
chancellor, prime minister

نخست وزیر (اسم)
premier, premiere, prime minister

Synonyms: chancellor, chief executive, chief minister, chief of state, chief officer, commander in chief, dewan, doge, grand vizier, head of cabinet, head of state, leader, person in charge, premier, president


جملات نمونه

1. The prime minister admitted that the crisis had been mishandled.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر تایید کرد که این بحران به کار گرفته نشده است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر اذعان کرد که بحران به سرقت رفته است

2. The Prime Minister of Fiji has said Fiji is in no hurry to rejoin the Common-wealth.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر فیجی اعلام کرد که فیجی هیچ عجله ای برای بازگشت به ثروت مشترک ندارد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر فیجی گفت که فیدلی عجله ندارد تا مجددا به ثروت مشترک ملحق شود

3. Can-ada's prime minister will be hoping to play honest broker in the row between the United States and Japan.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر نیز می تواند امیدوار باشد که در ردیف بین ایالات متحده و ژاپن دلال شریف بازی کند
[ترجمه گوگل]نخست وزیر کانادایی امیدوار است که کارمند صادقانه ای را در ردیف بین ایالات متحده و ژاپن بازی کند

4. I very much agree with the prime minister.
[ترجمه ترگمان]من با نخست وزیر بسیار موافقم
[ترجمه گوگل]من بسیار با نخست وزیر موافقم

5. The Prime Minister expects strong support from the Labour backbenches.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر انتظار حمایت قوی از حزب کارگر دارد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر انتظار پشتیبانی قوی از پشت صحنه کار را فراهم می کند

6. The prime minister may decide to call an early election.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر ممکن است تصمیم بگیرد که انتخابات زود هنگام را اعلام کند
[ترجمه گوگل]نخست وزیر ممکن است تصمیم بگیرد که یک انتخابات زودهنگام را برگزار کند

7. The prime minister is adamant that he will not resign.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر سرسخت است که استعفا نخواهد داد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر معتقد است که او استعفا نخواهد داد

8. There is growing anticipation that the prime minister will have to resign.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی می شود که نخست وزیر مجبور به استعفا خواهد شد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که نخست وزیر مجبور شود استعفا دهد

9. Who's the prime minister of Canada?
[ترجمه نازی] نخست وزیر کانادا کیست؟
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر کانادا کیه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی نخست وزیر کانادا است؟

10. The Prime Minister aimed to reassert his authority.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر قصد دارد قدرت خود را تقویت کند
[ترجمه گوگل]نخست وزیر با هدف بازگرداندن اقتدار خود است

11. The Prime Minister convened his ministers to discuss the matter.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر وزیران خود را برای بحث درباره این موضوع تشکیل داد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر وزرای خود را برای بحث در مورد این موضوع تشکیل داد

12. The carpet was a wedding present from the Prime Minister.
[ترجمه ترگمان]فرش یک هدیه عروسی از طرف نخست وزیر بود
[ترجمه گوگل]فرش عروسی از نخست وزیر بود

13. The prime minister made a firm commitment to increasing spending on health.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر یک تعهد محکم برای افزایش هزینه های بهداشت و درمان ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر تعهد قاطعانه ای برای افزایش هزینه های بهداشتی ایجاد کرد

14. The prime minister is a favourite target of comedians.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر هدف مورد علاقه کمدین ها می باشد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر هدف مورد علاقه کمدین است

پیشنهاد کاربران

رییس قوه قضاییه

نخست وزیر


کلمات دیگر: