کلمه جو
صفحه اصلی

consuetude


معنی : عادت، اعتیاد، عرف، رسم وروش
معانی دیگر : رسم و سنت

انگلیسی به فارسی

اعتیاد، رسم و روش، عادت


consuetude، اعتیاد، رسم وروش، عرف، عادت


انگلیسی به انگلیسی

• custom having legal authority

مترادف و متضاد

عادت (اسم)
attainment, addiction, wont, acquirement, habit, practice, custom, tradition, use, consuetude, rule, rut, habitude, praxis, folkways

اعتیاد (اسم)
addict, addiction, consuetude

عرف (اسم)
habit, practice, custom, tradition, consuetude, civil law, common law, praxis, secular law, temporal law

رسم و روش (اسم)
consuetude

جملات نمونه

1. Life consuetude of citizens in the southwest occurred changes, including changes of basic necessities of life, changes of sanitarian customs and hymeneal rites.
[ترجمه ترگمان]زندگی شهروندان در جنوب غربی تغییراتی اعمال کرد، از جمله تغییرات اساسی زندگی، تغییرات آداب و رسوم سنتی و مناسک hymeneal
[ترجمه گوگل]تغییرات در زندگی شهروندان در جنوب غربی تغییراتی شامل تغییر نیازهای اساسی زندگی، تغییرات آداب و رسوم بهداشتی و مراسم هیمنال رخ داده است

2. According to the local consuetude, most newlywed will go to the Ancestral Temple.
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته the محلی، اغلب تازه عروس و داماد به معبد Ancestral خواهند رفت
[ترجمه گوگل]طبق گفته های محلی، اکثر تازه واردان به معبد اجدادی می روند

3. In order to fit to the international consuetude legal and regulation system in the region of project cost management should be established immediately.
[ترجمه ترگمان]برای تناسب با نظام حقوقی و مقررات بین المللی consuetude در منطقه مدیریت هزینه پروژه باید بلافاصله تاسیس شود
[ترجمه گوگل]به منظور انطباق با سیستم بین المللی قانونی و تنظیم مقررات بین المللی در منطقه پروژه مدیریت هزینه باید بلافاصله برقرار شود

4. According to chinese conventional consuetude, it's also unfilial to having baby late.
[ترجمه ترگمان]با توجه به آداب و رسوم چینی، این also که بچه داره دیر میکنه
[ترجمه گوگل]براساس توصیه های متعارف در چین، این نیز به دیرکردن نوزاد بستگی دارد

5. With the effective of zone, the language, consuetude, folkway and circumstance with the folk music attached are quite different.
[ترجمه ترگمان]با نفوذ منطقه، زبان، consuetude، folkway و شرایط مربوط به موسیقی مردمی که به آن ها متصل است، کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]با موثر منطقه، زبان، ادراک، قومیت و شرایط با موسیقی محلی متصل کاملا متفاوت است

6. The Baqi garrison community was undoubtedly influenced by the local culture and consuetude, which can be seen from disappearance of the native language, evolvement of the consuetude.
[ترجمه ترگمان]جامعه باقی مانده بدون شک تحت تاثیر فرهنگ و فرهنگ محلی قرار دارد که می توان آن را از ناپدید شدن زبان بومی به نام evolvement of the consuetude مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]جامعه مسلمانان باقری بدون شک تحت تأثیر فرهنگ و محاصره قرار گرفته است، که از ناپدید شدن زبان مادری، تکامل روشهای متداول دیده می شود

7. Now, filials will sent card, fresh flowers or present for their mother on the day, which has became a consuetude .
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، filials کارت، گل های تازه و یا هدیه برای مادرشان را در روز ارسال خواهد کرد که به a تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، شعبه ها کارت، گل های تازه را ارسال می کنند و یا در روز برای مادر خود ارائه می شوند، که به یک متقلب تبدیل شده است

8. The commercial folk custom in Song Dynasty is rich and colourful, and each trade has its unique way of management and consuetude.
[ترجمه ترگمان]سنت محلی تجاری در سلسله سانگ غنی و رنگارنگ است و هر تجارت روش منحصر به فرد خود را دارد
[ترجمه گوگل]آداب و رسوم تجاری عامیانه در سلسله سنی غنی و رنگارنگ است و هر تجارت دارای راه منحصر به فردی برای مدیریت و مصرف است

9. Judge's ethics is a gross concept of the stable moral, behavior norm and the consuetude, it primarily includes the judge's value and thought in judicial process.
[ترجمه ترگمان]اخلاق دیوان، یک مفهوم بزرگ از اصول اخلاقی، رفتار نرم رفتار و قانون اساسی است، که در درجه اول شامل ارزش قضاوت و تفکر در فرآیند قضایی است
[ترجمه گوگل]اخلاق قاضی یک مفهوم ناخودآگاه از اخلاق پایدار، رفتار اخلاقی و رفتار متقابل است؛ در درجه اول ارزش و قضاوت قضات در روند قضایی است

10. Buddhism claimed monks and nuns broke away from their families when entering into religion. It was a basal criterion and demand for monks and nuns in social consuetude and law during the Tang Dynasty.
[ترجمه ترگمان]بودا مدعی شد که راهبان و راهبه ها هنگام ورود به مذهب از خانواده هایشان جدا شدند این معیار، معیار اساسی و تقاضا برای راهب ها و راهبه ها در روابط اجتماعی و قانون در طول سلسله تانگ بود
[ترجمه گوگل]بودیسم ادعا می کند راهبان و راهبه ها هنگام ورود به دین از خانواده هایشان جدا شده اند این معیار بازال و تقاضای راهب ها و راهبه ها در شرایط اجتماعی و قانون در طول سلسله تانگ بود

11. If one country respects other countries' state sovereignty and international taxation consuetude, it can perform right of taxation independently.
[ترجمه ترگمان]اگر یک کشور به حاکمیت دولت کشورها و قوانین مالیاتی بین المللی احترام بگذارد، می تواند به طور مستقل مالیات را اجرا کند
[ترجمه گوگل]اگر یک کشور احترام به حاکمیت دولت های دیگر کشورها و قوانین مالیات بین المللی را داشته باشد، می تواند مستقل از حق مالیات باشد


کلمات دیگر: