کلمه جو
صفحه اصلی

someway


معنی : بطریقی، بیک نحوی
معانی دیگر : به طریقی، به وجهی، به نحوی از انحا (someways هم می گویند)، someways : بطریقی

انگلیسی به فارسی

( someways =) بطریقی، بیک نحوی


به هر حال، بطریقی، بیک نحوی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
مشتقات: someways (adv.)
• : تعریف: in some way; somehow.

- We'll get home someway.
[ترجمه ترگمان] زود به خانه می رسیم
[ترجمه گوگل] ما به خانه می رویم

• in some manner, by some method
you use someway to indicate that you will do something or that something will happen in a way that you have not decided on yet; used in informal american english.

مترادف و متضاد

بطریقی (قید)
somehow, someway, someways

بیک نحوی (قید)
someway, someways

جملات نمونه

1. Home. I'll go home. And I'll think of someway to get him back. After all, tomorrow is another day.
[ترجمه ترگمان]به خانه من به خانه خواهم رفت و به یک راهی فکر می کنم که او را پس بگیرم هر چه باشد، فردا یک روز دیگر است
[ترجمه گوگل]خانه من به خانه می روم و من بعید به نظر می رسد که او را عقب بیاورم پس از همه، فردا یک روز دیگر است

2. Don't worry - I'll get there someway.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش - یه راهی پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]نگران نباشید - من آنجا خواهم شد

3. To sit back hoping that someday, someway, someone will make things right is to go on feeding the crocodile, hoping he will eat you last - but eat you he will. Ronald Reagan
[ترجمه ترگمان]ای کاش که یه روزی یه روزی یه کسی بتونه چیز درست کنه و به the غذا بده، به این امید که آخرین بار تو رو بخورد - اما تو رو می خوره رونالد ریگان
[ترجمه گوگل]امیدوارم که روزی بخوابید، بعضی اوقات، همه چیز درست خواهد شد، خوردن تمساح است، امیدوار است که او آخرین غذا را بخورد - اما شما بخورید رونالد ریگان

4. We'll have to have someway to assure them that the data is secure.
[ترجمه ترگمان]باید یه راهی برای اطمینان دادن بهشون داشته باشیم که اطلاعات امن باشه
[ترجمه گوگل]ما باید برخی از آنها را اطمینان دهیم که داده ها امن هستند

5. Is there someway I can repay you for this?
[ترجمه ترگمان]راهی هست که بتونم جبران کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم این را برای شما بازپرداخت کنم؟

6. It'seems out of harmony someway, with the beauty and promise of the day.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که با زیبایی و نوید روز به نحوی هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]به هر حال، با زیبایی و وعده روز، از هماهنگی خارج می شود

7. Someway, he has never thought of Katie as being young, and a bride.
[ترجمه ترگمان]someway، او تا به حال به کتی و عروس و عروس فکر نکرده است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او هرگز از کتی به عنوان جوان و عروس فکر نکرده است

8. Someway let me know, you want me girl.
[ترجمه ترگمان]someway بهم خبر بده، تو من را میخوای
[ترجمه گوگل]بعید به من بگید، می خواهی دخترم

9. I'll go home, and I'll think of someway to get him back.
[ترجمه ترگمان]به خانه می روم، و به یک راهی فکر می کنم که او را پس بگیرم
[ترجمه گوگل]من به خانه می روم، و من از آن لحظه فکر می کنم که او را عقب بیاورم

10. He can someway ( s ) find excuse.
[ترجمه ترگمان]او می تواند (ها)بهانه ای پیدا کند
[ترجمه گوگل]او می تواند به هر حال (ها) بهانه ای پیدا کند

11. Someway, I dont know how, shell bring her love to me.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور او را با من دوست خواهد داشت
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من نمی دانم چطور پوسته عشق را برای من به ارمغان می آورد

12. At least 15 people in this world love you someway.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۱۵ نفر در این دنیا به قدر شما را دوست دارند
[ترجمه گوگل]حداقل 15 نفر در این دنیا دوستت دارند

13. At least 15 people in this world love you in someway.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۱۵ نفر در این دنیا به نحوی شما را دوست دارند
[ترجمه گوگل]حداقل 15 نفر در این دنیا در بعضی موارد شما را دوست دارند

14. Dant è s struck with the sharp end of his pickaxe, which entered someway between the interstices.
[ترجمه ترگمان]این دانته با نوک sharp که بین شکاف و interstices وارد شده بود یکه خورد
[ترجمه گوگل]دنت � با انتهای تیز چنبره خود، که به طور مداوم بین بین تقاطع ها وارد شد، ضربه زد

پیشنهاد کاربران

بفهمی نفهمی . . . . . . . . .


کلمات دیگر: