1. Rural community autarchy, even if it were an acceptable aim, is a Utopian dream.
[ترجمه ترگمان]جامعه روستایی، حتی اگر هدف قابل قبولی باشد، رویای موهوم است
[ترجمه گوگل]اصول اخلاقی جامعه روستایی، حتی اگر یک هدف قابل قبول باشد، یک رویا است
2. In this sense there was an element of autarchy in the planning of Kensington and Chelsea, responding to local market conditions.
[ترجمه ترگمان]در این حالت یک عنصر of در برنامه ریزی of و چلسی وجود داشت که به شرایط بازار محلی پاسخ می داد
[ترجمه گوگل]به این معنا، در برنامه ریزی کنزینگتون و چلسی، واکنش به شرایط بازار محلی، عنصری از سلسله مراتب وجود دارد
3. The simultaneous process of relaxing autarchy and rapprochement with the western democracies moved very slowly in the first half of the 1950s.
[ترجمه ترگمان]روند همزمان آرامش و ایجاد روابط حسنه با دموکراسی های غربی در نیمه اول دهه ۱۹۵۰ بسیار آهسته حرکت کرد
[ترجمه گوگل]روند همزمان آرام کردن سلطنت و همسویی با دموکراسی های غربی در نیمه اول دهه 1950 بسیار آرام شد
4. The policies of autarchy represented the regime's attempt to implement that declaration of intent.
[ترجمه ترگمان]سیاست های of نشان دهنده تلاش رژیم برای اجرای آن اعلامیه قصد بود
[ترجمه گوگل]سیاست های خود ارضایی نشان دهنده تلاش رژیم برای اجرای این اعلامیه است
5. The stability of autarchy, is in accordance with the long - standing and stability of feudalism autarchy system.
[ترجمه ترگمان]پایداری of، مطابق با پایداری طولانی مدت و پایداری سیستم autarchy feudalism است
[ترجمه گوگل]ثبات آرامش، مطابق با پایداری و پایداری نظام سلطنتی فئودالیسم است
6. It was looked as enlightened autarchy on the surface, but in fact it had democratic grounding.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان autarchy روشنفکر بر روی سطح به نظر می رسید، اما در حقیقت پایه دموکراسی داشت
[ترجمه گوگل]این به معنای اتهام روشنفکرانه بر روی سطح بود، اما در حقیقت آن را پایه دموکراتیک داشت
7. Militarization of Japan, leading to autarchy, and war in China.
[ترجمه ترگمان]Militarization از ژاپن به to و جنگ در چین انجامید
[ترجمه گوگل]تسخیر ژاپن، منجر به سلطنت و جنگ در چین شد
8. The absolute obedience under the autarchy reduces the sense of responsibility.
[ترجمه ترگمان]اطاعت محض از فرمان autarchy احساس مسئولیت را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]اطاعت مطلق تحت سلطنت، احساس مسئولیت را کاهش می دهد
9. How do we choose between autarchy and corrupt democracy?
[ترجمه ترگمان]ما چگونه بین autarchy و دموکراسی فاسد را انتخاب کنیم؟
[ترجمه گوگل]چطور می توانیم بین اتهام و دموکراسی فاسد انتخاب کنیم؟
10. Such phenomenon, is difficult to transfer in autarchy society, but has chances in a democratic society.
[ترجمه ترگمان]چنین پدیده ای به سختی می توان در جامعه autarchy انتقال یافت، اما در جامعه دموکراتیک شانس های زیادی دارد
[ترجمه گوگل]چنین پدیده ای، تبدیل شدن به جامعه ی سلطنتی دشوار است، اما در یک جامعه دموکراتیک شانس دارد
11. That is not democracy or power to the people - it is all power to an autarchy of unaccountable conservative central bankers.
[ترجمه ترگمان]این دموکراسی و قدرت برای مردم نیست - این همه قدرتی است که به یکی از بانکداران آسیای میانه غیرقابل اعتماد اطلاق می شود
[ترجمه گوگل]این دموکراسی و قدرت برای مردم نیست - همه اینها قدرت استقلال بانکداران مرکزی محافظه کار است
12. It was not until the second half of the 1950s that autarchy was definitively superseded by a firm commitment to international capitalism.
[ترجمه ترگمان]تا نیمه دوم دهه ۱۹۵۰ که autarchy به طور قطع با یک تعهد محکم به سرمایه داری بین المللی جایگزین شد
[ترجمه گوگل]تا نیمه دوم دهه 1950 این امر تنها با اتکاء به تعهد قوی به سرمایه داری بین المللی به طور اتکامی به تعویق افتاد
13. Russia did not join in the bourgeois revolution, and there appeared absolutely Tsarism, autarchy, terror, individual superstition and police country after its revolution.
[ترجمه ترگمان]روسیه به انقلاب بورژواها ملحق نمی شد، و در آنجا مطلقا Tsarism، autarchy، وحشت، خرافات فردی و کشور پس از انقلاب وجود داشت
[ترجمه گوگل]روسیه در انقلاب بورژوازی پیوست و کاملا پس از انقلاب شاهنشاهی، سلطنت، تروریسم، خرافات فردی و کشور پلیس ظاهر شد
14. What is more, the East Mahayana's view and activities against the feudalist autarchy produced huge and profound influence on the folk religion at that time and the following centuries.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، دیدگاه Mahayana و فعالیت های against feudalist در آن زمان و قرن های بعد تاثیر عمیق و عمیقی بر مذهب مردم ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دیدگاه و فعالیت های شرق ماهایانا در برابر سلطنت فئودالیسم نفوذ عظیم و عمیقی در آن دوران و قرن های بعد در دین عامیانه ایجاد کرد