کلمه جو
صفحه اصلی

contestable


معنی : قابل اعتراض
معانی دیگر : قابل اعترا­

انگلیسی به فارسی

قابل‌اعتراض


مشکوک است، قابل اعتراض


انگلیسی به انگلیسی

• able to be challenged, able to be contested

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of contest.
متضاد: incontestable

مترادف و متضاد

قابل اعتراض (صفت)
contestable, unlikely

جملات نمونه

1. But this assumption rests on a contestable value judgment about the proper role of the judiciary in controlling the government.
[ترجمه ترگمان]اما این فرض بر قضاوت ارزش contestable در مورد نقش مناسب قوه قضائیه در کنترل دولت استوار است
[ترجمه گوگل]اما این فرض بر قضاوت ارزشمندی رقابتی در مورد نقش مناسب قوه قضائیه در کنترل دولت متکی است

2. A perfectly contestable industry is one which, in addition to free entry, is also characterised by completely free exit.
[ترجمه ترگمان]یک صنعت کاملا contestable یکی است که علاوه بر ورود مجانی، با خروج کاملا آزاد مشخص می شود
[ترجمه گوگل]صنعت کاملا مشکوک یکی است که علاوه بر ورود آزاد نیز با خروج کاملا رایگان مشخص می شود

3. In principle, well-being is a contestable good.
[ترجمه ترگمان]در اصل، خوب بودن بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]در اصل، رفاه یک رضایتبخش است

4. The shared concept of scientific explanation was always contestable and has of late been radically contested.
[ترجمه ترگمان]مفهوم مشترک توضیح علمی همیشه contestable بوده و اخیرا به شدت مورد اعتراض قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مفهوم مشترک توضیح علمی همواره مشکوک بود و تا کنون دچار تردید شده است

5. Contestable market: is a market in which firms can enter and leave so easily that firms in the market face competition from potential entrants—firms play a sequential entry game.
[ترجمه ترگمان]بازار contestable: بازاری است که در آن شرکت ها می توانند به آسانی وارد بازار شوند و به آسانی آن را ترک کنند که شرکت ها در بازار با رقابت رقبای بالقوه رقابت می کنند - شرکت ها یک بازی ورودی پیاپی را بازی می کنند
[ترجمه گوگل]بازار قابل انعطاف یک بازار است که در آن شرکت ها می توانند به راحتی وارد و ترک کنند به طوری که شرکت ها در بازار با رقابت از شرکت کنندگان بالقوه مواجه می شوند- شرکت ها بازی ورودی پیوسته را بازی می کنند

6. Everything was contestable, whether it was the cause of climate change or the fact of climate change, the size of the deficit or the culprits to blame for the deficit.
[ترجمه ترگمان]همه چیز contestable بود، چه علت تغییر آب و هوا و یا واقعیت تغییر آب و هوا، اندازه کسری یا مجرمان مقصر کسری باشد
[ترجمه گوگل]همه چیز با مشکلی مواجه بود، علت آن تغییرات اقلیمی و یا واقعیت تغییر آب و هوا، اندازه کسری بودجه و یا مجرمین بود که برای کسری بودجه سرزنش می کردند

7. But Zhang's claim is contestable. As countless pollution scandals have revealed, many industries and local governments routinely under-report emissions and waste.
[ترجمه ترگمان]اما این ادعا ژانگ است همانطور که رسوایی های ناشی از آلودگی بسیاری آشکار شده اند، بسیاری از صنایع و دولت های محلی به طور منظم گازهای گلخانه ای و زباله را گزارش می کنند
[ترجمه گوگل]اما ادعای ژانگ مشروط است همانطور که رسوایی های آلودگی ناگهانی نشان داده است، بسیاری از صنایع و دولت های محلی به طور معمول گزارش کمتری نسبت به انتشار گازها و زباله ها دارند

8. There is, however, an important difference here from the contestable markets case.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک تفاوت مهم در اینجا از پرونده بازارهای contestable وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این وجود، تفاوت عمده ای در این مورد وجود دارد از موارد مورد بحث در بازار رقابتی

9. The most fundamental question is, do the two sets, namely natural monopolies and perfectly contestable industries, in fact intersect?
[ترجمه ترگمان]مهم ترین سوال این است که آیا این دو مجموعه، یعنی انحصار طبیعی و صنایع کاملا contestable، در واقع یکدیگر را قطع می کنند؟
[ترجمه گوگل]اساسی ترین سوال این است که آیا دو مجموعه، یعنی انحصار طبیعی و صنایع کاملا متضاد، در واقع تقاطع می شوند؟

10. This condition is very similar to the condition for gains from trade developed for the contestable markets approach in chapter
[ترجمه ترگمان]این شرایط بسیار شبیه شرایط سود حاصل از تجارت توسعه یافته برای رویکرد بازارهای contestable در فصل است
[ترجمه گوگل]این شرایط بسیار شبیه شرایط کسب درآمد از تجارت است که برای رویکرد بازارهای رقابتی در فصل ارائه شده است

11. The market for the food consumer’s dollar seems to be highly contestable, even when only a small handful of retailers survive the cost competition.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بازار مصرف کنندگان مواد غذایی به شدت contestable باشد، حتی زمانی که تنها تعداد کمی از خرده فروشان از رقابت هزینه ها جان سالم به در ببرند
[ترجمه گوگل]بازار کالای مصرف کننده مواد غذایی به نظر می رسد بسیار رقابتی است، حتی زمانی که فقط تعداد کمی از خرده فروشان از رقابت هزینه ها رنج می برند

12. The DoD is seeking to make the award "not contestable" to avoid a rehash of what happened with the first contract award.
[ترجمه ترگمان]وزارت دفاع در تلاش است که این جایزه را \"contestable\" نکند تا از تکرار آنچه که در جایزه اول قرارداد رخ داده است جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]وزارت دفاع تلاش می کند که این جایزه را متقاعد سازد تا از تجدیدنظر در آنچه که با اولین قرارداد اتفاق افتاده است جلوگیری شود

13. The decision of the jury and the composition the jury are final are not contestable.
[ترجمه ترگمان]تصمیم هیات منصفه و ترکیب هیات منصفه نهایی نیستند
[ترجمه گوگل]تصمیم هیئت منصفه و ترکیب هیئت منصفه نهایی نیستند

14. The viewpoint of righteousness and benefit of Confucianism has always been a contestable topic among some ideologists, as well as in the academic circles, many are negative towards the viewpoint.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه عدالت و منافع of همیشه یک موضوع contestable در میان برخی از ideologists و همچنین در محافل دانشگاهی بوده است، بسیاری نسبت به این دیدگاه منفی هستند
[ترجمه گوگل]دیدگاه عدالت و منافع کنفوسیسیسم همیشه در میان برخی از ایدئولوژیست ها و همچنین در محافل علمی همیشه مورد بحث و جدال قرار گرفته است؛ بسیاری از آنها به نظر منفی هستند

پیشنهاد کاربران

قابل بحث


کلمات دیگر: