کلمه جو
صفحه اصلی

socratic


معنی : سقراطی، پیرو حکمت سقراط
معانی دیگر : سقراطی، پیرو حکمت سقراط

انگلیسی به فارسی

سقراطی، پیرو حکمت سقراط


سقراط، سقراطی، پیرو حکمت سقراط


انگلیسی به انگلیسی

• of socrates, of the philosophies or teaching methods developed by socrates

مترادف و متضاد

سقراطی (صفت)
socratic

پیرو حکمت سقراط (صفت)
socratic

جملات نمونه

1. The Socratic method, coupled with unremitting hedonism, will see you through until I get there, my dearest Carrie.
[ترجمه ترگمان]روش سقراطی، همراه با hedonism مداوم، شما را تا زمانی که به آنجا برسم، کری عزیز، خواهید دید
[ترجمه گوگل]روش سقراطی، همراه با هذیانهای بی وقفه، تا زمانی که به آنجا برسیم، عزیزترین کری را می بینم

2. Frye was in no mood for Socratic dialogue, and he irritably resumed his oration.
[ترجمه ترگمان]فرای در حال حاضر تمایلی به گفتگو درباره سقراط نداشت، و با عصبانیت نطق خود را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]فری برای گفتگو سقراطی هیچ خیری نداشت و او به طرز تحقیرآمیز خود را از سر گرفت

3. Could not this very Socratic way be a sign of collapse, exhaustion, sickness, and the dissolution of the anarchic instinct?
[ترجمه ترگمان]آیا این روش very به صورت collapse، خستگی، ناخوشی و the از هرج و مرج ناشی از هرج و مرج anarchic؟
[ترجمه گوگل]آیا این راه بسیار سقراطی نمیتواند نشانه سقوط، خستگی، بیماری و انحلال غریزه آنارشیست باشد؟

4. Thus he creates the Socratic Method, as well as arousing suspicions among some citizens of Athens that he is a corrupter of youth.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه او روش سقراطی را خلق می کند، و همچنین باعث برانگیختن بدگمانی در میان برخی شهروندان آتن شده است که او a از جوانان است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب او روش سقراطی را ایجاد می کند و همچنین برخی از شهروندان آتن را به این موضوع سوء ظن می کند که او فاسد جوان است

5. The Socratic method is nominally retained; and every inference is either put into the mouth of the respondent or represented as the common discovery of him and Socrates.
[ترجمه ترگمان]روش سقراطی به طور رسمی حفظ می شود؛ و هر گونه استنباط یا به دهان پاسخ دهنده داده می شود یا به عنوان یک کشف مشترک از او و سقراط است
[ترجمه گوگل]روش سقراط به طور اسمی حفظ می شود؛ و هر نتیجه گیری یا به دهان پاسخ دهنده داده می شود یا به عنوان کشف مشترک او و سقراط نشان داده می شود

6. What would a community ? of Socratic citizens look like, each one picking and choosing, you might say, the laws or the rules to obey or to follow or not to follow.
[ترجمه ترگمان]یک اجتماع چه خواهد بود؟ از شهروندان سقراط به نظر می رسد که هر یک از آن ها انتخاب و انتخاب می کند، شما ممکن است بگویید، قوانین یا قوانین اطاعت کردن یا پیروی کردن و یا پیروی نکردن
[ترجمه گوگل]یک جامعه چیست؟ شهروندان سقراط به نظر می رسند، هرکسی می تواند انتخاب و انتخاب کند، قوانینی یا قواعدی را که به پیروی از آن پیروی می کنند یا دنبال آن هستند، انتخاب می کنند

7. The famed Socratic method of argumentation is basically all that remains of the older pre-Socratic culture of struggle and combat.
[ترجمه ترگمان]روش سقراطی مشهور استدلال، اساسا همه چیزی است که از فرهنگ پیش از سقراط مبارزه و مبارزه باقی مانده است
[ترجمه گوگل]روش معروف سقراطی استدلال اساسا همه چیزهایی است که از فرهنگ قدیمی مبارزه و مبارزه قبل از سقراطی باقی مانده است

8. By contrast, what are we to make of what killed tragedy—Socratic morality, dialectic, the satisfaction and serenity of the theoretical man?
[ترجمه ترگمان]در مقابل، ما چه چیزی را می توانیم از چیزی که منجر به مرگ تراژدی - سقراطی، دیالکتیک، رضایت و آرامش مرد تئوری می شود، بسازیم؟
[ترجمه گوگل]در مقابل آنچه که ما باید از آنچه که فاجعه کشته شد - اخلاق، دیالکتیک، رضایت و آرامش مرد نظری، چه می شود؟

9. And the Marx's understanding of Socratic irony was of a legendary color in his philosophical pursuit.
[ترجمه ترگمان]و درک مارکس از کنایه سقراطی، رنگی افسانه ای در تعقیب فلسفی او بود
[ترجمه گوگل]و درک مارکسیسم از قافیه سقراط رنگی افسانه ای در جستجوی فلسفی او بود

10. The Socratic manner is not a game at which two can play.
[ترجمه ترگمان]شیوه سقراطی، یک بازی نیست که در آن دو می توانند بازی کنند
[ترجمه گوگل]شیوه ی سوقاتی یک بازی نیست که دو نفر می توانند بازی کنند

11. In the Socratic dialogues, in Xenophon, Hippocrates, and in the Neoplatonist tradition from Albinus on, one had to be concerned with oneself.
[ترجمه ترگمان]در گفتگوهای سقراطی، در Xenophon، بقراط، و در سنت Neoplatonist از Albinus، فرد باید به خود توجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]در گفتگوهای سقراطی، در Xenophon، Hippocrates، و در سنت Neoplatonist از Albinus در، یکی باید به خود مربوط باشد

12. Philosophy and certainly Socratic philosophy requires friends, comrades, conversations.
[ترجمه ترگمان]فلسفه و مسلما فلسفه سقراط به دوستان، رفقا، و گفتگوها نیاز دارد
[ترجمه گوگل]فلسفه و حقیقتا فلسفه سقراط نیازمند دوستان، رفقا، مکالمات است

13. Children have a knack of choosing the most inconvenient or embarrassing times for their Socratic dialogues.
[ترجمه ترگمان]کودکان در انتخاب اغلب اوقات نامناسب یا شرم آور برای گفتگوهای سقراطی، مهارت دارند
[ترجمه گوگل]کودکان برای انتخاب گفتگوهای سقراطی خود از انتخاب زمان های ناخوشایند یا شرم آور استفاده می کنند

14. But it is also thrilling. I have heard students say that they could feel their brains getting bigger because of the Socratic method.
[ترجمه ترگمان]اما هیجان انگیز هم هست من شنیده ام که دانش آموزان می گویند که به دلیل روش سقراطی می توانند احساس کنند که مغز آن ها بزرگ تر شده است
[ترجمه گوگل]اما این نیز هیجان انگیز است من شنیده ام که دانش آموزان می گویند که می توانند مغز خود را به دلیل روش سقراط افزایش دهند

پیشنهاد کاربران

اهل پرسش و پاسخ


کلمات دیگر: