کلمه جو
صفحه اصلی

averment


معنی : ادعا، اظهار قطعی یا مثبت، اظهار محض، بیان
معانی دیگر : اظهار مح­

انگلیسی به فارسی

اظهار قطعی یا مثبت، اظهار محض، ادعا، بیان


احترام، اظهار محض، ادعا، بیان


انگلیسی به انگلیسی

• affirmation; proof; declaration

مترادف و متضاد

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

اظهار قطعی یا مثبت (اسم)
averment

اظهار محض (اسم)
averment

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

جملات نمونه

1. Everybody agree them, without Joan, she is having averment.
[ترجمه ترگمان]همه قبول می کنن، بدون جون، اون فقط اظهار نظر می کنه
[ترجمه گوگل]همه آنها به توافق می رسند، بدون جوآن، او دارایی خوبی دارد

2. Please sign the letter of statement and averment.
[ترجمه ترگمان]لطفا نامه بیانیه و averment را امضا کنید
[ترجمه گوگل]لطفا نامه بیانیه و احضار را امضا کنید

3. If I do not have a requirement inside days allegation, averment or hold hearing of witnesses, be about to accept punishment.
[ترجمه ترگمان]اگر من در عرض چند روز نیازی به اتهام، شهادت دادن و یا شنیدن شاهدان نداشته باشم، باید مجازات شوم
[ترجمه گوگل]اگر من در روزهای آتی درخواستی نداشته باشم، دادرسی شاهدان را ممنوع کرده یا در آن نگه دارم، مجازات را قبول کنم

4. Zhu Guangbing is urgent, although he again and again averment, but the determination that believes without the person he boosts disaster area.
[ترجمه ترگمان]ژو Guangbing، با اینکه دوباره و دوباره averment شده است، ضروری است، اما تصمیمی که بر این باور است که فردی که او را افزایش می دهد، منطقه فاجعه را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]زو Guangbing فوری است، هر چند او دوباره و دوباره حمایتی، اما تصمیم گیری است که بدون فرد او را افزایش منطقه بلایای طبیعی

5. Everybody agree them, without Joan, she is having a averment .
[ترجمه ترگمان]همه قبول میکنن، بدون جون، اون فقط یه اظهار نظر داره
[ترجمه گوگل]همه آنها به توافق می رسند، بدون جوآن، او دارایی خوبی دارد


کلمات دیگر: