کلمه جو
صفحه اصلی

bring to mind

انگلیسی به انگلیسی

• remind, cause one to remember

جملات نمونه

1. That brings to mind a wonderful poem by Riokin.
[ترجمه ترگمان]این برای ذهن یک شعر عالی از Riokin به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]این یک شعر فوق العاده توسط Riokin را به ذهن می آورد

2. The painting brings to mind some of Picasso's early works.
[ترجمه ترگمان]نقاشی بعضی از کاره ای اولیه پیکاسو را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]نقاشی به برخی از آثار اولیه پیکاسو اشاره دارد

3. Each ornament on their Christmas tree brings to mind the friend or relative that gave it.
[ترجمه ترگمان]هر یک از تزیینات در درخت کریسمس دوست یا خویشاوند آن را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]هر عروسی در درخت کریسمس خود را به یاد دوست یا نسبتی که به آن را داد

4. Combat brings to mind a monster with two heads.
[ترجمه ترگمان]مبارزه با دو سر یک هیولا را به یاد یک هیولا میندازه
[ترجمه گوگل]مبارزه با یک هیولا با دو سر به ذهن می آورد

5. It brings to mind Danny Baker's comment about Millwall under Rioch, that they should play in grey kits.
[ترجمه ترگمان]این موضوع ذهن دنی بی کر را در مورد Millwall تحت Rioch به ذهن می آورد که آن ها باید در جعبه های خاکستری بازی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دنی بیکر در مورد Millwall تحت Rioch، که آنها باید در کیت خاکستری بازی کند

6. Whatever it was that he could not bring to mind must lie in the past.
[ترجمه ترگمان]هر چه بود نمی توانست ذهن خود را در گذشته پنهان کند
[ترجمه گوگل]هر چه که بود، نتوانست به ذهن برسد باید در گذشته دروغ بگوید

7. This shot brings to mind one very important aspect of tropical island work.
[ترجمه ترگمان]این عکس یک جنبه بسیار مهم از کار جزیره استوایی را به ذهن می آورد
[ترجمه گوگل]این شات به یکی از جنبه های بسیار مهم کار جزیره گرمسیری اشاره می کند

8. Those are the still the first words that cancer brings to mind.
[ترجمه ترگمان]اینها اولین کلماتی هستند که سرطان به ذهن می آورد
[ترجمه گوگل]اینها هنوز اولین حرفهایی هستند که سرطان به ذهن میآید

9. It brings to mind the ludicrous feud between Liam Gallagher and Robbie Williams, who need their silly heads knocking together.
[ترجمه ترگمان]این دشمنی مسخره میان لیام گلگر و رابی ویلیامز است که به سره ای احمقانه شان نیاز دارند
[ترجمه گوگل]این به معنای خصومت خنده دار بین لیام گالاگر و رابی ویلیامز است که به آنها احتیاج دارند تا سران احمقانه خود را به هم بزنند

10. The scale and spirit of the iron creatures on display brought to mind one image: mechanical dinosaurs without skin.
[ترجمه ترگمان]مقیاس و روح موجودات آهنی روی صفحه نمایش یک تصویر را به ذهن آورده بود: دایناسورهای مکانیکی بدون پوست
[ترجمه گوگل]مقیاس و روح موجودات آهن روی صفحه نمایش یک ذره بین دایناسورهای مکانیکی بدون پوست را به ذهن متبادر می کنند

11. His question brought to mind my thought that time at the soda fountain with his father.
[ترجمه ترگمان]سوال او به این نتیجه رسید که زمان کنار چشمه آب معدنی با پدرش است
[ترجمه گوگل]سوالش به ذهنم برمیخورد که این زمان در چشمهی سودا با پدرش است

12. The onset of a campaign has brought to mind some of the horror stories of the trail.
[ترجمه ترگمان]هجوم نبرد به ذهن یک سری از داستان های ترسناک مربوط می شود
[ترجمه گوگل]آغاز مبارزات انتخاباتی برخی از داستان های ترسناک دنباله را به ذهن متبادر می کند

13. You bring to mind those white, warm, misty hours.
[ترجمه ترگمان] تو ذهنت رو به اون ساعات سفید و مه آلود و مه آلود تبدیل می کنی
[ترجمه گوگل]شما آن ساعت های سفید، گرم، غبارآلود را به خاطر می آورید

14. I can not seem to bring to mind the name of the place.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که اسم محل را به یاد بیاورم
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که نام محل را ذکر کنم

15. Can you bring to mind the mane of the child?
[ترجمه ترگمان]می شه به یال بچه فکر کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به ماری فرزند برسید؟

پیشنهاد کاربران

یادآور شدن
خاطرنشان کردن
یادآوری کردن


کلمات دیگر: