کلمه جو
صفحه اصلی

preventive


معنی : عامل ممانعت، مانع، جلوگیری کننده، پیش گیر، پیشگیری کننده
معانی دیگر : پیشگیری، پیشگیرانه، داروی پیشگیر (prophylactic هم می گویند)، بازدارنده، جلوگیر، جلوگیرانه (preventative هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

پیش گیر، عامل ممانعت


پیش گیر، جلوگیری کننده، مانع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: designed to serve as a hindrance or method of prevention.

- The city took preventive measures to minimize the damage that might occur from flooding.
[ترجمه ترگمان] این شهر اقدامات پیشگیرانه برای به حداقل رساندن آسیب ناشی از سیل انجام داد
[ترجمه گوگل] این شهر اقدامات پیشگیرانه ای را برای به حداقل رساندن آسیب هایی که ممکن است در اثر سیل ایجاد شود، انجام داد

(2) تعریف: protecting against disease or illness.

- Doctors have become more concerned with preventive medicine in recent years.
[ترجمه ترگمان] پزشکان در سال های اخیر بیشتر نگران داروهای پیشگیرانه شده اند
[ترجمه گوگل] پزشکان در سال های اخیر بیشتر به داروهای پیشگیرانه توجه دارند
اسم ( noun )
مشتقات: preventively (adv.), preventiveness (n.)
(1) تعریف: a thing that prevents.

(2) تعریف: a medicine or agent that prevents disease or illness.

• safeguard, means of prevention, something used to avert an unwanted situation or event
averting, avoiding, acting to prevent; delaying, inhibiting, hindering; designed to avert or prevent unwanted events or circumstances
preventive actions are intended to stop things such as disease or crime from happening.

مترادف و متضاد

عامل ممانعت (اسم)
preventive

مانع (صفت)
repellent, preventive

جلوگیری کننده (صفت)
prohibitive, preventative, preventive, suppressive, prohibitory

پیش گیر (صفت)
preventative, preventive, prophylactic

پیشگیری کننده (صفت)
preventive, prophylactic

جملات نمونه

1. preventive detention
بازداشت احتیاطی

2. preventive medicine
پزشکی پیشگیر (پیشگیرانه)

3. curative and preventive methods in medicine
روش های درمانی و روش های پیشگیری در پزشکی

4. This has proved an effective preventive.
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام پیشگیرانه موثر بوده است
[ترجمه گوگل]این یک پیشگیری موثر است

5. In the past 10 years, preventive measures have radically reduced levels of tooth decay in children.
[ترجمه ترگمان]در ۱۰ سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه به طور اساسی میزان پوسیدگی دندان در کودکان را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]در 10 سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه به میزان قابل توجهی کاهش میزان پوسیدگی دندان در کودکان را کاهش داده است

6. We must take preventive measures to reduce crime in the area.
[ترجمه ترگمان]ما باید اقدامات پیشگیرانه برای کاهش جرم در منطقه انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید اقدامات پیشگیرانه برای کاهش جرم در منطقه انجام دهیم

7. The police presented a reactive rather than preventive strategy against crime.
[ترجمه ترگمان]پلیس یک واکنش واکنشی نسبت به استراتژی پیشگیرانه علیه جرم ارائه کرد
[ترجمه گوگل]پلیس یک استراتژی واکنشی نسبت به پیشگیرانه علیه جرم ارائه داد

8. Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
[ترجمه ترگمان]این روش درمانی به عنوان یک روش درمانی ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]جینسنگ به عنوان یک درمان ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود

9. The police were able to take preventive action and avoid a possible riot.
[ترجمه ترگمان]پلیس می توانست اقدام پیشگیرانه انجام دهد و از شورش احتمالی اجتناب کند
[ترجمه گوگل]پلیس قادر به انجام اقدامات پیشگیرانه و جلوگیری از شورش های احتمالی بود

10. The system is intended to emphasize preventive health care and reduce costs.
[ترجمه ترگمان]هدف از این سیستم تاکید بر مراقبت بهداشتی پیشگیرانه و کاهش هزینه ها است
[ترجمه گوگل]این سیستم در نظر دارد تأکید بر مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه و کاهش هزینه ها باشد

11. Even when children deny such beliefs, preventive work should still be done.
[ترجمه ترگمان]حتی زمانی که کودکان چنین اعتقادی را انکار می کنند، کار پیشگیرانه هم باید انجام شود
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که کودکان چنین عقایدی را انکار می کنند، کار پیشگیرانه باید انجام شود

12. An important part of the preventive routine is keeping up good posture, whether standing, sitting or walking.
[ترجمه ترگمان]بخش مهمی از برنامه پیشگیرانه، حفظ وضعیت خوب، چه ایستادن، نشستن یا راه رفتن است
[ترجمه گوگل]بخش مهمی از روال پیشگیرانه این است که حفظ موقعیت خوب، یعنی ایستاده، نشستن یا راه رفتن

13. There exists no preventive medicine for the pain of feeling excluded or underappreciated.
[ترجمه ترگمان]هیچ داروی پیشگیرانه برای درد احساس حذف یا underappreciated وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ دارو پیشگیرانه ای برای درد احساس محرومیت یا کمبود وجود ندارد

14. The other is preventive health care for all, including prenatal care.
[ترجمه ترگمان]دیگری مراقبت بهداشتی پیشگیرانه شامل مراقبت های قبل از تولد است
[ترجمه گوگل]دیگر مراقبتهای بهداشتی پیشگیرانه برای همه، از جمله مراقبتهای قبل از زایمان است

اصطلاحات

preventive detention

بازداشت احتیاطی


preventive medicine

پزشکی پیشگیر (پیشگیرانه)


پیشنهاد کاربران

بازدارنده

preventive ( پزشکی )
واژه مصوب: پیشگیرانه
تعریف: ویژگی آنچه باعث پیشگیری می شود


کلمات دیگر: