1. In the operation of modern companies, as an connatural right of shareholders, the right to know the financial information is being attached with more attention gradually.
[ترجمه ترگمان]در عملیات شرکت های مدرن، به عنوان یک حق connatural سهامداران، حق دانستن اطلاعات مالی به تدریج با توجه بیشتر مرتبط می شود
[ترجمه گوگل]در بهره برداری از شرکت های مدرن، به عنوان یک حق متقابل سهامداران، حق داشتن اطلاعات مالی با توجه بیشتر به تدریج متصل می شود
2. The paper holds that conflict is not the connatural attribute or all contents of the relationship.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که تعارض ویژگی connatural یا محتوای رابطه نیست
[ترجمه گوگل]مقاله معتقد است که درگیری، ویژگی کانتینر یا تمام محتویات ارتباط نیست
3. Certain dialects in modem Chinese are the connatural component of the Ancient Chinese, and many lexicons from the Ancient Chinese are still alive in today's dialects.
[ترجمه ترگمان]گویش های خاصی در چینی مدرن، جز connatural چینی باستان هستند، و بسیاری از مردم چین باستان هنوز در گویش های امروزی هنوز زنده هستند
[ترجمه گوگل]گویش های خاصی در مودم چینی جزء متمایز چینی های باستان است و بسیاری از لغات از چینی های باستانی هنوز در گویش های امروز زنده هستند
4. There're many correspondent synonyms between connatural Korean words and those in ancient Chinese.
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران زیادی در رابطه با کلمات کره ای و آن هایی که در زبان چینی باستان وجود دارند وجود دارد
[ترجمه گوگل]مترادف مترادف متقابل بین کلمات کره ای متداول و کسانی که در چینی های باستانی وجود دارد
5. Owing to the connatural high venture characteristic of venture capital, it makes the initial decision-making of investment very important.
[ترجمه ترگمان]به خاطر ویژگی سرمایه گذاری بالای سرمایه گذاری سرمایه، آن تصمیم گیری اولیه را بسیار مهم می سازد
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی سرمایه گذاری فوق العاده بالا سرمایه سرمایه گذاری، تصمیم گیری اولیه سرمایه گذاری بسیار مهم است
6. However the consumers' connatural cognizance towards the international brand image had centralized on internationalization and grand brands.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مصرف کنندگان با توجه به تصویر برند بین المللی بر بین المللی سازی و مارک های تجاری متمرکز شده اند
[ترجمه گوگل]با این حال، شناخت متمایز مصرف کنندگان نسبت به تصویر برند بین المللی در بین المللی شدن و مارک های بزرگ متمرکز بود
7. Clutter is connatural condition of signal measuring and processing, which affect the radar's detectability and tracking ability of low-altitude target seriously.
[ترجمه ترگمان]کلاتر بر شرایط اندازه گیری و پردازش سیگنال است که بر the رادار و توانایی پی گیری هدف ارتفاع پایین به طور جدی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]همدردی حالت مشکلی اندازه گیری و پردازش سیگنال است که بر قابلیت تشخیص و ردیابی رادار از هدف کم ارتفاع تاکید می کند
8. The problem is relevant with the connatural limitation of education objective itself.
[ترجمه ترگمان]این مشکل با محدودیت connatural اهداف آموزشی مرتبط است
[ترجمه گوگل]مشکل این است که با محدودیت متداول هدف هدف خود ارتباط دارد
9. Due to connatural localization of different method, disagreement of evaluation results is brought forward.
[ترجمه ترگمان]با توجه به بومی سازی روش مختلف، مخالفت نتایج ارزیابی به جلو آورده می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به محلی سازی متداول روش های مختلف، عدم توافق از نتایج ارزیابی به پیش می رود
10. A continuous predictive model based on time sequence theory and the connatural characteristic of CDMA was presented.
[ترجمه ترگمان]یک مدل پیش بینی پیوسته مبتنی بر نظریه توالی زمانی و مشخصه connatural CDMA ارایه شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل پیشگویی مداوم بر مبنای نظریه توالی زمان و خصوصیات کانادایی CDMA ارائه شد
11. This essay discusses the concept, affecting factors, and characters of auditing risk of quality management system and avoiding and controlling methods of connatural auditing risk.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد مفهوم، عوامل موثر بر عوامل موثر در حسابرسی سیستم مدیریت کیفیت و اجتناب و کنترل روش های ریسک حسابرسی connatural می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله مفهوم، عوامل مؤثر و شخصیت های ممیزی ریسک سیستم مدیریت کیفیت و جلوگیری از کنترل روش های حسابرسی داخلی را مورد بررسی قرار می دهد
12. But with the coming of the communication age, the disadvantage of the traditional SCM was discovered because of its connatural structure defect.
[ترجمه ترگمان]اما با ظهور عصر ارتباطی، نقطه ضعف SCM سنتی به دلیل نقص ساختار connatural کشف شد
[ترجمه گوگل]اما با رسیدن به سن ارتباطی، ضعف SCM سنتی به علت نقص ساختاری کانادایی آن کشف شد
13. However, disposing Public Key Infrastructure widely and using CA certificate become more and more difficult because of the connatural limitation of the PKI system and CA certificate.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دفع زیرساخت کلید عمومی به طور گسترده و استفاده از گواهی نامه CA به دلیل محدودیت connatural سیستم PKI و گواهی نامه CA، دشوارتر و دشوارتر می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور گسترده ای با استفاده از زیرساخت کلید عمومی و استفاده از گواهینامه CA، به دلیل محدودیت های داخلی سیستم PKI و گواهینامه CA افزایش می یابد
14. But the position of stock market in the government has it connatural limitation .
[ترجمه ترگمان]اما موقعیت بازار سهام در دولت این محدودیت را محدود ساخته است
[ترجمه گوگل]اما موقعیت بازار سهام در دولت، محدودیت های خاصی دارد