• stretching, extension, swelling, expanding
distention
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. It also inhibits motor activity induced by rectal distention and increases sensory thresholds for defaecation in patients with the irritable bowel syndrome.
[ترجمه ترگمان]همچنین مانع فعالیت موتور توسط distention مقعد است و آستانه حسی برای defaecation در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین از فعالیت حرکتی ناشی از انسداد مجاری رکتوم جلوگیری می کند و آستانه های حساس برای کمخونی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین از فعالیت حرکتی ناشی از انسداد مجاری رکتوم جلوگیری می کند و آستانه های حساس برای کمخونی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر را افزایش می دهد
2. The oesophageal distention caused by gastro-oesophageal reflux is a potent stimulus of transient upper oesophageal sphincter relaxations in children.
[ترجمه ترگمان]The oesophageal ناشی از برگشت gastro - oesophageal یک محرک قوی برای گذران اوقات گذرا و relaxations در کودکان است
[ترجمه گوگل]انسداد دستگاه گوارش ناشی از ریفلاکس گوارشی رحمی یک محرک قوی از آرامش اسفنکتر استروئیدی در کودکان است
[ترجمه گوگل]انسداد دستگاه گوارش ناشی از ریفلاکس گوارشی رحمی یک محرک قوی از آرامش اسفنکتر استروئیدی در کودکان است
3. Cardiac tamponade is suggested by jugular venous distention, muffled heart sounds, and a paradoxical pulse.
[ترجمه ترگمان]تشخیص قلبی توسط ورید اجوف، صدای قلب خفه و یک پالس متناقض پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]تامپوناد قلبی با استقامت وریدی ژوگولار، صداهای قلب منفرد و یک پالس پارادوکسیک پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]تامپوناد قلبی با استقامت وریدی ژوگولار، صداهای قلب منفرد و یک پالس پارادوکسیک پیشنهاد شده است
4. Gastralgia is a bellyache, mostly along with distention and fullness, acid regurgitation, and poor appetite etc.
[ترجمه ترگمان]Gastralgia یک bellyache است که اغلب همراه با distention و پری، اسید acid و اشتهای ضعیف است
[ترجمه گوگل]Gastralgia یک شکم شکم است که عمدتا همراه با انزال و پریشانی، انسداد اسید و اشتها و غیره است
[ترجمه گوگل]Gastralgia یک شکم شکم است که عمدتا همراه با انزال و پریشانی، انسداد اسید و اشتها و غیره است
5. Distention from ascites (Fig. 148– is sometimes difficult to differentiate from truncal obesity .
[ترجمه ترگمان]Distention از ascites (شکل ۱۴۸ - گاهی برای تمایز از چاقی مفرط دشوار است
[ترجمه گوگل]انسداد آسسیت (شکل 148- گاهی اوقات دشوار است از چاقی تنه ای متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]انسداد آسسیت (شکل 148- گاهی اوقات دشوار است از چاقی تنه ای متفاوت باشد
6. Abdominal distention or masses suggest an intra-abdominal process causing pain.
[ترجمه ترگمان]Abdominal distention یا توده ها یک فرآیند درون شکمی را پیشنهاد می کنند که باعث درد می شود
[ترجمه گوگل]انسداد شکم یا توده ها یک فرآیند داخل شکمی را ایجاد می کند که باعث درد می شود
[ترجمه گوگل]انسداد شکم یا توده ها یک فرآیند داخل شکمی را ایجاد می کند که باعث درد می شود
7. The mainly clinical features were abdominal distention, diarrhea, hemafecia, feeding intolerance.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ویژگی های بالینی عبارتند از distention شکمی، اسهال، hemafecia، عدم تحمل
[ترجمه گوگل]به طور عمده ویژگی های بالینی شکستگی شکم، اسهال، همافسی، عدم تحمل تغذیه بود
[ترجمه گوگل]به طور عمده ویژگی های بالینی شکستگی شکم، اسهال، همافسی، عدم تحمل تغذیه بود
8. Duct ectasia is characterized by distention of subareolar ducts.
[ترجمه ترگمان]Duct ectasia با distention از ducts subareolar مشخص می شود
[ترجمه گوگل]اکستازی کانال با انعکاس کانالهای زیرالئولار مشخص می شود
[ترجمه گوگل]اکستازی کانال با انعکاس کانالهای زیرالئولار مشخص می شود
9. Gastric distention may also reduce lung volume by elevating the diaphragm.
[ترجمه ترگمان]Gastric distention نیز می تواند حجم ریه های را با بالا بردن دیافراگم کاهش دهد
[ترجمه گوگل]انسداد معده ممکن است با افزایش دیافراگم حجم ریه را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]انسداد معده ممکن است با افزایش دیافراگم حجم ریه را کاهش دهد
10. Neck: Jugular venous distention ( JVD ) thyromegaly masses lymphadenopathy.
[ترجمه ترگمان]Neck: jugular وریدی وریدی (JVD)(JVD)توده های thyromegaly (JVD)
[ترجمه گوگل]گردن: لنفادنوپاتی توده بدنی تیروگلیمی (JVD)
[ترجمه گوگل]گردن: لنفادنوپاتی توده بدنی تیروگلیمی (JVD)
11. The physician should be informed of abdominal distention and rigidity.
[ترجمه ترگمان]پزشک باید از درد شکم و سفتی بدن آگاه باشد
[ترجمه گوگل]پزشک باید از بروز شکم و سفتی مطلع شود
[ترجمه گوگل]پزشک باید از بروز شکم و سفتی مطلع شود
12. The common diseases in the abdomen include, abdomen distention, dyspepsia, chronic gastricism .
[ترجمه ترگمان]بیماری های شایع در شکم شامل آسیب های شکم، سوهاضمه، gastricism مزمن هستند
[ترجمه گوگل]بیماری های شایع در شکم عبارتند از: انسداد شکمی، دیسپپسی، گاستریزی مزمن
[ترجمه گوگل]بیماری های شایع در شکم عبارتند از: انسداد شکمی، دیسپپسی، گاستریزی مزمن
13. Abdominalgia, abdominal distention and the mass in the pelvic and lower abdominal cavity were the most common symptoms.
[ترجمه ترگمان]Abdominalgia، distention شکمی و جرم در لگن و حفره شکمی کم تر شایع ترین علائم هستند
[ترجمه گوگل]شایع ترین علائم شبیه شکم، شکاف شکمی و جرم در لگن و حفره شکمی است
[ترجمه گوگل]شایع ترین علائم شبیه شکم، شکاف شکمی و جرم در لگن و حفره شکمی است
14. Forth nine percent of these relaxations occurred within four seconds after the onset of distention.
[ترجمه ترگمان]نزدیک به نه درصد از این relaxations در عرض چهار ثانیه پس از شروع distention رخ دادند
[ترجمه گوگل]9 درصد از این آرامش در عرض چهار ثانیه پس از شروع انزال رخ داد
[ترجمه گوگل]9 درصد از این آرامش در عرض چهار ثانیه پس از شروع انزال رخ داد
پیشنهاد کاربران
بیرون زدگی، تورم، وَرم
بادکردگی
اتساع
کلمات دیگر: