کلمه جو
صفحه اصلی

conspirator


معنی : خیانتکار، توطئه چی، دسیسه کار، شریک فتنه
معانی دیگر : تبانی گر، توطئه گر، همدست

انگلیسی به فارسی

خیانتکار، توطئه چی، دسیسه کار، شریک فتنه


توطئه گر، خیانتکار، توطئه چی، دسیسه کار، شریک فتنه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who is involved in a conspiracy.
مشابه: confederate

- The conspirators planned to assassinate the leader, but their plan failed.
[ترجمه ترگمان] توطئه کنندگان قصد ترور رهبر را داشتند، اما برنامه آن ها شکست خورد
[ترجمه گوگل] توطئه گران قصد داشتند رهبر را ترور کنند اما طرح آنها شکست خورد

• person who plots to do evil, person involved in a conspiracy
a conspirator is a person who joins a conspiracy.

مترادف و متضاد

خیانتکار (اسم)
betrayer, traitor, conspirator

توطئه چی (اسم)
conspirator

دسیسه کار (اسم)
conspirator, termer

شریک فتنه (اسم)
conspirator

schemer


Synonyms: accomplice, backstabber, betrayer, caballer, collaborator, colluder, highbinder, plotter, subversive, traitor


جملات نمونه

1. She was not cut out to be a conspirator.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست یک مبارز باشد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک توطئه گر انتخاب نشده بود

2. Dorothy Newman nudged her fellow conspirator back to reality, then they ran at breakneck speed to their respective homes.
[ترجمه ترگمان]در وتی آن conspirator را به واقعیت باز کرد و با سرعتی سرسام آور به خانه های خود رفتند
[ترجمه گوگل]دوروتی نیومن همسرش را به واقعیت سوق داد و سپس به سرعت به سرعت به خانه های خود می پردازد

3. Why would you want to become a conspirator when you are so young?
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی این قدر جوان هستید می خواهید یک مبارز بشوید؟
[ترجمه گوگل]چرا شما میخواهید زمانی که شما خیلی جوان هستید، توافق شود؟

4. A conspirator is not of the stuff to bear surprises.
[ترجمه ترگمان]یک مبارز از این stuff نیست که surprises را تحمل کند
[ترجمه گوگل]توطئه کننده از چیزهایی است که شگفتی ها را تحمل نمی کند

5. He became in some curious way a conspirator.
[ترجمه ترگمان]او با یک مبارز بسیار کنجکاو شده بود
[ترجمه گوگل]او به نوعی کنجکاو توطئه گر تبدیل شد

6. In 197 convicted conspirator G. Gordon Liddy was released from prison after more than four years.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ conspirator جرم جردن لیدی پس از گذشت بیش از چهار سال از زندان آزاد شد
[ترجمه گوگل]در سال 1979، قاضی محکوم گوردون لییدی پس از بیش از چهار سال از زندان آزاد شد

7. Mother spoke like a happy conspirator as she jiggled riches above their heads.
[ترجمه ترگمان]مادر مثل یک مبارز شاد حرف می زد و ثروت را بالای سرشان تکان می داد
[ترجمه گوگل]مادر به عنوان یک توطئه گر خوشحال به عنوان او غرق در بالای سر خود را jiggyled صحبت کرد

8. That conspirator was accused of conspiracy to murder.
[ترجمه ترگمان]اون conspirator متهم به توطئه برای قتل بوده
[ترجمه گوگل]این توطئه گر به توطئه به قتل متهم شد

9. They represented him as the chief conspirator.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان یک مبارز عمده نمایندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان توطئه گر اصلی معرفی کردند

10. Fawkes:English conspirator executed for his role in the Gunpowder Plot, an attempt to kill James I and blow up Parliament on November 160 to avenge the persecution of Roman Catholics in England.
[ترجمه ترگمان]فوکس: یک مبارز انگلیسی که به خاطر نقش خود در توطئه باروت اعدام شد، تلاش برای کشتن جیمز اول و منفجر کردن پارلمان در ۱۶۰ نوامبر برای انتقام گرفتن از آزار و اذیت کاتولیک های رومی در انگلستان
[ترجمه گوگل]توطئه فاکس انگلیسی به خاطر نقش او در �قطعه باروت�، تلاش برای کشتن جیمز I و اجرای مجلس در 160 نوامبر برای انتقام گرفتن از کاتولیک های روم در انگلیس اعدام شد

11. It is the face of a conspirator.
[ترجمه ترگمان]این چهره یک مبارز است
[ترجمه گوگل]این صورت یک توطئه کننده است

12. Kim tells Nina that Rick wasn't really conspirator in the kidnapping.
[ترجمه ترگمان]کیم به نینا می گوید که ریک واقعا در این آدم ربایی صادق نبوده است
[ترجمه گوگل]کیم به نینا می گوید که ریک در آدم ربایی واقعا توطئه گر نیست

13. We started abusing him, one conspirator after another adding his bitter words.
[ترجمه ترگمان]ما شروع به سو استفاده از او کردیم، یکی از conspirator بعد از اضافه کردن کلمات تلخ به او
[ترجمه گوگل]ما شروع به سوء استفاده از او کردیم، یک توطئه کننده بعد از دیگری، کلمات تلخش را اضافه کرد

14. As befit a professional conspirator, he employed a baffling assortment of aliases.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مبارز حرفه ای، یک مجموعه اسم مستعار را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک توطئه گر حرفه ای، او با استفاده از مجموعه ای از نامحدود نام مستعار استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

توطئه گر


کلمات دیگر: