کلمه جو
صفحه اصلی

automatize


معنی : خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن
معانی دیگر : مجهز به دستگاه های خودکار کردن

انگلیسی به فارسی

خودکار کردن، کسی را بی‌اراده آلت دست کردن


خودکار کردن، خود کار کردن، کسی را بی اراده الت دست کردن


انگلیسی به انگلیسی

• make automatic, mechanize, motorize (also automatise)

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: automatizes, automatizing, automatized
• : تعریف: to cause to be done automatically.

- The farmer automatized the picking of fruit.
[ترجمه ترگمان] کشاورز از چیدن میوه امتناع کرد
[ترجمه گوگل] کشاورز اتوماتیک جمع آوری میوه را انجام داد

مترادف و متضاد

خودکار کردن (فعل)
automate, automatize

کسی را بی اراده الت دست کردن (فعل)
automatize

پیشنهاد کاربران

خودکارسازی


کلمات دیگر: