1. The enterprise culture has the contemporaneity, the mutual recognition, the humanity and the continuous characteristics.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ سازمانی the، شناخت متقابل، انسانیت و ویژگی های پیوسته را دارد
[ترجمه گوگل]فرهنگ سازمانی دارای معاصر، شناخت متقابل، بشریت و ویژگیهای مداوم است
2. Representing the contemporaneity of society and culture has, without doubt, become one of the major concerns of present-day ink artists.
[ترجمه ترگمان]بدون شک نماینده the جامعه و فرهنگ، به یکی از نگرانی های عمده هنرمندان - امروزی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]بدون شک، نمایندگی معاصر جامعه و فرهنگ، یکی از نگرانی های اصلی هنرمندان جوهر امروز است
3. Similar moral value exists for its particularity and contemporaneity as well as its universality and immutability.
[ترجمه ترگمان]همین مقدار اخلاقی نیز برای particularity و contemporaneity و همچنین جهان شمولی آن و immutability وجود دارد
[ترجمه گوگل]ارزش اخلاقی مشابه برای خاصیت و معاصر بودن آن و همچنین جهانی بودن و غیر قابل تغییر بودنش وجود دارد
4. Zeng's contemporaneity does not lead him to reject the past.
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت زنگ، او را مجبور نمی کند که گذشته را رد کند
[ترجمه گوگل]معاصر شدن زنگ او را منجر به رد گذشته نمی کند
5. His movie has become the contemporaneity and a human nature result with joint forces.
[ترجمه ترگمان]فیلم او تبدیل به contemporaneity و طبیعت انسان با نیروهای مشترک شده است
[ترجمه گوگل]فیلم او تبدیل شده است به معاصر و طبیعت انسان با نیروهای مشترک است
6. Therefore, the pursuit of contemporaneity or in other words, the modernization is the basic driving force for the birth and development of Chinese drama performing art.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پی گیری of یا به عبارت دیگر، نوسازی نیروی محرکه اصلی تولد و توسعه هنرهای نمایشی چین است
[ترجمه گوگل]بنابراین، پیگیری معاصر یا به عبارت دیگر، مدرنیزاسیون نیروی محرک اصلی برای تولد و توسعه هنرهای نمایشی چینی است
7. The hen in fowl run lays in contemporaneity, egg size is identical.
[ترجمه ترگمان]مرغی که در مرغ run در contemporaneity کار می کند، اندازه تخم مرغ یک سان است
[ترجمه گوگل]مرغ در پرورش مرغ در معاصر قرار دارد، اندازه تخم مرغ یکسان است
8. Nor does anybody really expect a golden oldie like James Taylor to have much truck with contemporaneity.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس واقعا انتظار ندا ره oldie مثل جیمز تیلور بتونه کامیون بزرگی با contemporaneity داشته با شه
[ترجمه گوگل]همچنین هیچکس واقعا انتظار چنین جادویی مثل طلای جیمز تیلور را ندارد تا کامیون کاملی با معاصر داشته باشد
9. Multicultural education has become a general trend of America's contemporaneity education. The theory of learning styles and the theory of multiple intelligence are its theoretical bases.
[ترجمه ترگمان]آموزش چند فرهنگی تبدیل به روند کلی تحصیل contemporaneity آمریکا شده است نظریه سبک های یادگیری و نظریه هوش چندگانه پایه های نظری آن هستند
[ترجمه گوگل]آموزش چند فرهنگی به یک روند کلی آموزش و پرورش معاصر آمریکا تبدیل شده است نظریه سبک یادگیری و نظریه هوش چندگانه، مبانی نظری آن است
10. White is the colour that wrap in a new contemporaneity the whole case.
[ترجمه ترگمان]رنگ سفید رنگی است که کل پرونده را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]سفید، رنگی است که کل ماده را در یک معاصر جدید قرار می دهد
11. This article is elaborated the national folk clothing designs esthetic characteristic from aspects and so on national culture, regional characteristic, symbolic, contemporaneity.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تشریح طرح های لباس ملی ملی می پردازد که از جنبه های مختلف و به اصطلاح فرهنگ ملی، مشخصه منطقه ای، نمادین، contemporaneity استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله، طرح ملی زیبایی ملی را از جنبه ها و به همین ترتیب فرهنگ ملی، ویژگی های منطقه ای، نمادین، معاصر، مشخص می کند
12. Feng Bin carries on his artistic exploration of the contemporaneity of Chinese Painting in his teaching activities as well.
[ترجمه ترگمان]فنگ بن اکتشافات هنری خود را در زمینه نقاشی آثار نقاشی چینی در فعالیت های آموزشی خود انجام می دهد
[ترجمه گوگل]فنگ بین در تحقیق هنری خود در مورد معاصر نقاشی چینی در فعالیت های آموزشی خود نیز تحقیق می کند
13. The cases attempted to approximate the range, depth, and contemporaneity of vicarious experience.
[ترجمه ترگمان]این موارد تلاش کردند تا عمق، عمق و contemporaneity تجربه جانشین را تخمین بزنند
[ترجمه گوگل]موارد تلاش برای تقریب محدوده، عمق و معاصر بودن تجربه پیمانکار
14. It was put forward that utilizing sufficiently and innovating the Calligraphy art has the far-reaching meanings for modern packaging design combined with contemporaneity art technique.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به جلو رانده شد که استفاده از آن به اندازه کافی و ابداع هنر خوشنویسی دارای معانی بسیار گسترده برای طراحی بسته بندی مدرن ترکیب با تکنیک هنر contemporaneity است
[ترجمه گوگل]پیش بینی شده است که با استفاده از کافی و نوآورانه هنر خوشنویسی معنای وسیع برای طراحی بسته بندی مدرن همراه با تکنیک هنر معاصر دارد