کلمه جو
صفحه اصلی

soldiering


معنی : سربازی، زندگی سربازی
معانی دیگر : سربازی، زندگی سربازی

انگلیسی به فارسی

سربازی، زندگی سربازی


مترادف و متضاد

سربازی (اسم)
military service, soldiering, soldiery, soldiership

زندگی سربازی (اسم)
soldiering

جملات نمونه

1. workers soldiering on the job
کارگرانی که در کار تنبلی می کنند

2. This was the visible humanitarian face of elite soldiering, and I fell for it.
[ترجمه ترگمان]این چهره انسان دوستانه مشهود بود و من به دنبال آن افتادم
[ترجمه گوگل]این چهره بشر دوستانه سربازان نخبه بود و من برای آن افتادم

3. His soldiering days were over.
[ترجمه ترگمان]زندگی سربازی او به پایان رسیده بود
[ترجمه گوگل]روز سربازان او تمام شد

4. Do you realise, that I've been soldiering longer than anything else since I was a schoolboy?
[ترجمه ترگمان]آیا شما می دانید که من از زمانی که یک بچه مدرسه ای بودم زندگی کرده ام؟
[ترجمه گوگل]آیا متوجه شده اید که از زمانی که من یک دانش آموز بودم، سرباز بیشتر از هر چیز دیگری بوده ام؟

5. He was taken to task for soldiering on the job.
[ترجمه ترگمان]او برای سربازی که در آن کار می کرد به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]او برای کار سربازان به کار مشغول بود

6. For now Goldman is likely to try soldiering on alone.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، گلدمن در صدد است تا به تنهایی از سربازی استفاده کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر گلدمن احتمالا به تنهایی سربازان را امتحان می کند

7. The relief workers kept soldiering on.
[ترجمه ترگمان]کارگران امدادی به سربازی ادامه دادند
[ترجمه گوگل]کارگران امدادی سربازان را نگه داشتند

8. After graduation from high school they went soldiering.
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان به سربازی رفتند
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان آنها سربازان رفتند

9. You think soldiering is anybody's job?
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی این کار سربازی است؟
[ترجمه گوگل]فکر می کنید سربازان کار هر کسی هستند؟

10. Mark tried soldiering for two weeks with a band of fighters.
[ترجمه ترگمان]مارک برای دو هفته سربازی را با گروهی از مبارزان امتحان کرد
[ترجمه گوگل]مارک به مدت دو هفته با گروهی از جنگجویان به سربازان حمله کرد

11. The relief workers soldiering on.
[ترجمه ترگمان]کارگران امدادی در حال سربازی هستند
[ترجمه گوگل]کارگران امدادرسانی سربازان

12. Over the decades the Legion had developed its own style of soldiering.
[ترجمه ترگمان]در طول ده ها سال، لژیون دو نور سبک خود را از سربازی به عمل آورده بود
[ترجمه گوگل]در طول دهه ها، لژیون سبک خود را از سربازان توسعه داده بود

13. This conviction did not sit well either with regimental soldiering or with Whitehall.
[ترجمه ترگمان]این اعتقاد بر سربازی که در خدمت نظام بود و در وایت هال دیده نمی شد چندان راحت نبود
[ترجمه گوگل]این اعتقاد با خلبان سرباز و یا با وایتهال خوب نبود


کلمات دیگر: