کلمه جو
صفحه اصلی

socialist


معنی : سوسیالیست، جامعه گرای، طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
معانی دیگر : (s بزرگ) عضو حزب سوسیالیست

انگلیسی به فارسی

جامعه گرای، سوسیالیست، طرفدار توزیع وتعدیل ثروت


سوسیالیست، جامعه گرای، طرفدار توزیع وتعدیل ثروت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who advocates or practices socialism.

(2) تعریف: (often cap.) a member of a socialist political party.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning groups or persons advocating or practicing socialism; socialistic.

• advocate of socialism, member of a socialist movement
socialistic; of or pertaining to socialism; based on the fundamentals of socialism; supporting socialism
a socialist is someone who believes that the state should own industries on behalf of the people and that everyone should be equal.
you use socialist to refer to belief in socialism or to people who believe in socialism. socialist is also used in the names of some political parties.

مترادف و متضاد

سوسیالیست (اسم)
socialist

جامعه گرای (اسم)
socialist

طرفدار توزیع وتعدیل ثروت (اسم)
socialist

جملات نمونه

1. the socialist party's program
برنامه ی حزب سوسیالیست

2. a convinced socialist
یک سوسیالیست پر و پا قرص

3. an english socialist is a very different animal from his european counterparts
سوسیالیست انگلیسی با همتایان اروپایی خود فرق بسیار دارد.

4. he is a socialist to the core
او یک سوسیالیست دو آتشه است.

5. the alliance of the socialist and the communist parties
اتحاد احزاب سوسیالیست و کمونیست

6. Many companies are wary of their socialist leanings.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها نسبت به گرایش سوسیالیستی خود محتاط هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها نسبت به سوسیالیستی خود دقت می کنند

7. The establishment of the socialist system to we opened a reach the ideal state of roads, and the ideal into reality needs to rely on our hard work.
[ترجمه ترگمان]ایجاد نظام سوسیالیستی برای رسیدن به وضعیت ایده آل جاده ها، و کمال مطلوب در واقعیت نیازمند اتکا به کار سخت ما است
[ترجمه گوگل]استقرار سیستم سوسیالیستی برای رسیدن به حالت ایده آل جاده ها، و ایده آل به واقعیت نیاز به تکیه بر کار سخت ما دارد

8. Ethiopia was declared a socialist state.
[ترجمه ترگمان]اتیوپی یک دولت سوسیالیستی اعلام شد
[ترجمه گوگل]اتیوپی یک دولت سوسیالیستی اعلام شد

9. The socialist candidate enjoys the firm support of local industry.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای سوسیالیست از حمایت شرکت از صنعت داخلی برخوردار است
[ترجمه گوگل]نامزد سوسیالیستی از حمایت محلی از صنعت محلی برخوردار است

10. The party has watered down its socialist ideals in order to appeal to the centre ground.
[ترجمه ترگمان]این حزب آرمان های سوسیالیستی خود را به منظور جلب توجه به مرکز این مرکز آبیاری کرده است
[ترجمه گوگل]حزب به آرمان های سوسیالیست خود فرو رفته است تا درخواست تجدید نظر در زمین مرکز را فراهم کند

11. Keene doesn't like to be categorized as a socialist.
[ترجمه ترگمان]کین دوست ندارد به عنوان یک سوسیالیست طبقه بندی شود
[ترجمه گوگل]کین دوست ندارد به عنوان یک سوسیالیست طبقه بندی شود

12. Under socialist system rendering to a worker is done according to his work.
[ترجمه ترگمان]به موجب نظام سوسیالیستی که به کارگری اختصاص یافته است، کار خود را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]تحت سیستم سوسیالیستی که به کارگر ارائه می شود، بر اساس کار او انجام می شود

13. She's a socialist with a small 's' .
[ترجمه ترگمان]او یک سوسیالیست است با یک بچه کوچک
[ترجمه گوگل]او یک سوسیالیست است و یک گروه کوچک است

14. She was soon converted to the socialist cause.
[ترجمه ترگمان]به زودی به این مساله سوسیالیست مبدل شد
[ترجمه گوگل]او به زودی به علت سوسیالیست تبدیل شد

15. He has been accused of betraying his former socialist ideals.
[ترجمه ترگمان]او متهم به خیانت به آرمان های سوسیالیستی پیشین خود شده است
[ترجمه گوگل]او متهم به خیانت به آرمان های سوسیالیست سابق خود شده است

16. His father was an ardent socialist.
[ترجمه ترگمان]پدرش یک سوسیالیست نیرومند بود
[ترجمه گوگل]پدرش سوسیالیستی خشمگین بود


کلمات دیگر: