1. His productivity and avidity for life could not obliterate an inner malaise.
[ترجمه ترگمان]بهره وری و حرص او برای زندگی نمی توانست یک ضعف درونی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]بهره وری و شادابی او برای زندگی نمیتواند یک احساس ناخوشایندی درونی ایجاد کند
2. Everyone attend to not up so many, with avidity eat right away.
[ترجمه ترگمان]همه باید با حرص و ولع زیاد غذا بخورند
[ترجمه گوگل]هرکسی حاضر نیست تا خیلی از آن ها را بپوشاند
3. The man began to eat with avidity.
[ترجمه ترگمان]مرد حریصانه شروع به خوردن کرد
[ترجمه گوگل]مرد شروع به خوردن غذا کرد
4. Philosophers have an avidity to know how we perceive objects.
[ترجمه ترگمان]فلاسفه حریصانه میل دارند بدانند ما چگونه اشیا را درک می کنیم
[ترجمه گوگل]فیلسوفان می توانند بدانند که چگونه اشیا را درک می کنیم
5. She reads with avidity.
[ترجمه ترگمان]حریصانه می خواند
[ترجمه گوگل]او با عجله می خواند
6. Europeans may sneer at Chinese tourists who pursue Beethoven, Bordeaux and Hugo Boss with the same undiscriminating avidity.
[ترجمه ترگمان]اروپایی ها ممکن است به توریست های چینی که به دنبال بتهون، بوردو و هوگو Boss با همان حرص و طمع هستند، پوزخند بزنند
[ترجمه گوگل]اروپایی ها ممکن است به گردشگران چینی که بتهوون، بوردو و هوگو باس را دنبال می کنند، با چنین بی رحمانه ای آشنا شوند
7. So the prevention of the corruption must start from the point of preventing avidity.
[ترجمه ترگمان]بنابراین جلوگیری از فساد باید از نقطه جلوگیری از حرص شروع شود
[ترجمه گوگل]بنابراین پیشگیری از فساد باید از نقطه جلوگیری از آلودگی آغاز شود