1. Hundreds of vehicles have become snowbound and police are warning people not to travel on this stretch of the motorway.
[ترجمه ترگمان]صدها خودرو به snowbound تبدیل شده اند و پلیس به مردم هشدار می دهد که در این بخش از بزرگراه حرکت نکنند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از وسایل نقلیه برف روبرو شده اند و پلیس هشدار می دهد مردم در این مسیر از بزرگراه سفر نمی کنند
2. Supplies were chuted to the snowbound troops.
[ترجمه ترگمان]آذوقه را به سربازان snowbound تحویل دادند
[ترجمه گوگل]لوازم به نیروهای برفی متصل بود
3. The skiers were snowbound in the resort for several days.
[ترجمه ترگمان]اسکی بازان به مدت چند روز در این منطقه پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]اسکی بازان چندین روز در معرض بارش برف بود
4. All the roads out of the city were snowbound.
[ترجمه ترگمان]تمام راه ها از شهر کنده شده بود
[ترجمه گوگل]تمام جاده های خارج از شهر برفی بود
5. They were stranded for hours on the snowbound motorway.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در اتوبان snowbound گیر افتاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای ساعت ها در بزرگراه برفی راه می رفتند
6. My wife has been snowbound back East for the past several days.
[ترجمه ترگمان]همسرم در چند روز گذشته به شرق برگشته است
[ترجمه گوگل]همسر من چند روز گذشته برف برافروخته است
7. And even beyond would be snowbound, perhaps right as far as the sea.
[ترجمه ترگمان]و حتی فراتر از آن، snowbound و شاید هم به اندازه دریا
[ترجمه گوگل]و حتی فراتر از آن می تواند برف باشد، شاید تا آنجا که دریا باشد
8. The village became snowbound.
[ترجمه ترگمان]دهکده snowbound شد
[ترجمه گوگل]این روستا برف برف بود
9. Snowbound travelers were stuck at the Denver airport for almost 24 hours this week.
[ترجمه ترگمان]مسافران Snowbound تقریبا ۲۴ ساعت در هفته در فرودگاه دنور درگیر شدند
[ترجمه گوگل]مسافران برفی در این هفته تقریبا 24 ساعت در فرودگاه دنور گیر شدند
10. It developed that they were not snowbound after all.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن ها اصلا snowbound نیستند
[ترجمه گوگل]این توسعه یافت که آنها پس از همه چیز برف نیستند
11. Even snowbound consumers found ways to spend.
[ترجمه ترگمان]حتی مشتریان snowbound راه هایی برای خرج کردن پیدا کردند
[ترجمه گوگل]حتی مصرف کنندگان برف نیز راهی برای صرفه جویی پیدا کردند
12. Buckmaster sat beside him, staring at the bleak snowbound slopes of the moor.
[ترجمه ترگمان]Buckmaster در کنار او نشسته بود و به دامنه های متروک خلنگ زار خیره شده بود
[ترجمه گوگل]Buckmaster نشسته کنار او، به تماشای دامنه های ضعیف برفی خزه
13. Once they were snowbound she put the task off again and it was not until early March that the thaw began.
[ترجمه ترگمان]به محض این که آن ها مجددا فعال شدند، کار را دوباره ازسر گرفت و تا اوایل ماه مارس بود که گرم شدن برف ها شروع شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها برف بود، او دوباره کار را کنار گذاشت و تا اوایل ماه مارس، شروع خزش آغاز نشد
14. Taxiway No 2 is snowbound. Continue straight ahead.
[ترجمه ترگمان]Taxiway شماره ۲ snowbound است به جلو ادامه دهید
[ترجمه گوگل]تاکسی شماره 2 برف است ادامه مستقیم
15. He will be the caretaker of the snowbound Overlook Hotel.
[ترجمه ترگمان]او سرپرست هتل snowbound Overlook خواهد بود
[ترجمه گوگل]او خواهد بود سرپرست هتل برفی Overlook