1. The principle of constitutionalism rests on this idea of restraining the government in its exercise of power.
[ترجمه ترگمان]حکومت مشروطه بر این عقیده استوار است که دولت را در اعمال قدرت خود مهار کند
[ترجمه گوگل]اصل مشروطه گرایی بر این ایده است که دولت در استفاده از قدرت خود را از بین می برد
2. Thus, the relationship between constitutionalism and liberalism . . . is by no means a simple or straight forward one.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، رابطه بین constitutionalism و لیبرالیسم به هیچ وجه ساده یا مستقیم نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین، رابطه بین مشروطه گرایی و لیبرالیسم به هیچ وجه ساده یا مستقیم نیست
3. Constitutionalism, therefore, is to be set in contradistinction to arbitrary power.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، constitutionalism قرار است در contradistinction به قدرت دل خواه تنظیم شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، مشروطه گری باید در مقایسه با قدرت خودسرانه قرار گیرد
4. For, in the spirit of constitutionalism, parliament is both accountable and the supreme law-making authority.
[ترجمه ترگمان]زیرا در روح of، پارلمان هم مسئول و هم مرجع عالی قانون است
[ترجمه گوگل]زیرا، در روح مشروطه خواهی، مجلس هم پاسخگو است و هم مقام عالی قضایی
5. The growth of constitutionalism raised the problem of how the limitations imposed on the state were to be enforced.
[ترجمه ترگمان]رشد of مشکل چگونگی اعمال محدودیت های اعمال شده بر دولت را مطرح کرد
[ترجمه گوگل]رشد مشروطه گری مسئله چگونگی اعمال محدودیت های اعمال شده بر دولت را مطرح کرد
6. Modern constitutionalism then has always been linked with the problem of power, in theory as well as in practice.
[ترجمه ترگمان]حکومت مشروطه همیشه با مشکل قدرت، در تئوری و نیز در عمل مرتبط بوده است
[ترجمه گوگل]سپس قانون اساسی مدرن همواره با مشکل قدرت در نظریه و نیز در عمل مرتبط بوده است
7. His decision was clothed in the rhetoric of constitutionalism.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم خود را در بیان معانی و معانی حکومت مشروطه گرفته بود
[ترجمه گوگل]تصمیم او در لفاظی قانون اساسی بود
8. Constitutionalism quality was added in republicanism idea.
[ترجمه ترگمان]کیفیت constitutionalism در ایده جمهوری خواهی اضافه شد
[ترجمه گوگل]کیفیت مشروطه در ایده جمهوریخواهی شد
9. Defendant; the Compulsory Process; Constitutionalism; Basic procedure right; Improve.
[ترجمه ترگمان]Defendant؛ فرآیند الزامی؛ constitutionalism؛ رویه پایه، بهبود
[ترجمه گوگل]مدافع؛ فرآیند اجباری؛ مشروطه روش اصلی درست است بهتر کردن
10. However, the constitutionalism must service democracy, and be in harmony with it by their development.
[ترجمه ترگمان]با این حال، the باید به دموکراسی خدمت کنند و با توسعه آن ها هماهنگی داشته باشند
[ترجمه گوگل]با این حال، قانون اساسی باید به دموکراسی خدمت کند و با توسعۀ خود هماهنگ باشد
11. The aim of constitutionalism is not merely to hold the power of the government in check.
[ترجمه ترگمان]هدف constitutionalism این است که قدرت دولت را در کنترل نگه دارد
[ترجمه گوگل]هدف قانون اساسی نه صرفا کنترل قدرت دولت است
12. Constitutionalism is the modern political civilization is an important content and basic symbol.
[ترجمه ترگمان]constitutionalism یک تمدن سیاسی مدرن است که یک نماد مهم و نماد اساسی است
[ترجمه گوگل]مشروطه گرایی تمدن مدرن سیاسی محتوی مهم و نماد اصلی است
13. Constitutionalism recognizes that democratic and accountable government must be coupled with constitutional limits on the power of government.
[ترجمه ترگمان]constitutionalism تشخیص می دهد که دولت دموکراتیک و پاسخگو باید با محدودیت های قانون اساسی در مورد قدرت دولت همراهی شود
[ترجمه گوگل]قانون اساسی به رسمیت می شناسد که دولت دموکراتیک و پاسخگو باید با محدودیت های قانون اساسی در قدرت حکومت همراه باشد
14. The philosophical foundation of constitution and constitutionalism is based on the natural law.
[ترجمه ترگمان]اساس فلسفی قانون اساسی مبتنی بر قانون طبیعی است
[ترجمه گوگل]پایه فلسفی قانون اساسی و قانون اساسی بر اساس قانون طبیعی است
15. The foundation of western constitutionalism originates upon the classical liberalism.
[ترجمه ترگمان]بنیاد of غربی از لیبرالیسم کلاسیک سرچشمه گرفته است
[ترجمه گوگل]پایه گذاری قانون اساسی غربی بر لیبرالیسم کلاسیک متکی است