1. The Wiconsin Sociologist, which I edited from 1970-198 is an academic journal and a newsletter.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناس Wiconsin که من از دهه ۱۹۷۰ - ۱۹۸ ویرایش کردم، یک ژورنال علمی و یک خبرنامه است
[ترجمه گوگل]جامعه شناس ویکنسین، که من از سال 1970 تا 1988 ویرایش کردم، مجله علمی و خبرنامه است
2. In a 1974 study of eighty families, sociologist Richard Gelles found more nonreligious than religious homes involved in expressions of violence.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه سال ۱۹۷۴ از هشتاد خانواده، جامعه شناس، ریچارد Gelles، nonreligious از خانه های مذهبی را یافت که در ابراز خشونت دخیل بوده اند
[ترجمه گوگل]در مطالعه ای در سال 1974 در مورد هشتاد خانواده، جامعه شناس ریشچ گلد بیشتر غیر مذهبی از خانه های مذهبی را درگیر در بیان خشونت ها یافت
3. Amongst other things, the sociologist is interested in how and why some things come to be seen as social problems.
[ترجمه ترگمان]در میان چیزهای دیگر، جامعه شناس به این موضوع علاقه مند است که چرا برخی چیزها به عنوان مشکلات اجتماعی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]در میان چیزهای دیگر، جامعه شناس علاقه مند به چگونگی و چرا برخی از چیزها به عنوان مشکلات اجتماعی دیده می شود
4. Rather, the sociologist tries to clarify the complexity of the real world.
[ترجمه ترگمان]در عوض، جامعه شناس سعی می کند پیچیدگی جهان واقعی را روشن کند
[ترجمه گوگل]بلکه جامعه شناس تلاش می کند تا پیچیدگی دنیای واقعی را روشن کند
5. Andrew Greeley is a widely respected sociologist of religion.
[ترجمه ترگمان]اندرو گریلی یک جامعه شناس معروف به مذهب است
[ترجمه گوگل]اندرو گریلی یک جامعه شناس معتقد به دین است
6. The sociologist Scheff is probably the social scientist who has attempted the most thoroughgoing analysis of catharsis in social life.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناس Scheff احتمالا یک دانشمند اجتماعی است که the تحلیل جامع catharsis را در زندگی اجتماعی انجام داده است
[ترجمه گوگل]شاعر جامعه شناس احتمالا دانشمند علوم اجتماعی است که تلاش بسیار جدیتری برای کاستاریز در زندگی اجتماعی داشته است
7. Thus, when I was an urban sociologist I read in sociology and in the professional journals of town planners.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زمانی که من یک جامعه شناس روستایی بودم، در جامعه شناسی و در مجلات تخصصی برنامه ریزان شهر خواندم
[ترجمه گوگل]بنابراین، زمانی که من یک جامعه شناس شهری بودم در جامعه شناسی و مجلات تخصصی برنامه ریزان شهر می خواندم
8. The problem for the sociologist is that the situation is too familiar and is far from representative.
[ترجمه ترگمان]مشکل جامعه شناس این است که وضعیت بسیار آشنا است و به مراتب از نماینده فاصله دارد
[ترجمه گوگل]مشکل جامعه شناس این است که وضعیت خیلی آشنا و دور از نماینده است
9. Thus a practicing and craft sociologist is either empirically grounding sociological ideas or constructing them in some speculative process.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک جامعه شناس عمل و هنر، یا به لحاظ تجربی، نظریات جامعه شناختی را پایه ریزی می کند یا آن ها را در یک فرآیند speculative می سازد
[ترجمه گوگل]بنابراین یک جامعه شناس تمرین و هنرپیشه یا به لحاظ تجربی، ایده های جامعه شناختی را پایه گذاری می کند یا آنها را در برخی از فرایندهای احتمالی ایجاد می کند
10. A half century ago the US sociologist David Riesman wrote a powerful treatise on modern alienation called The Loneliness of Crowds.
[ترجمه ترگمان]نیم قرن پیش، جامعه شناسی ایالات متحده، دیوید Riesman، رساله ای قدرتمند در رابطه با بیگانگی مدرن به نام تنهایی جمعیت نوشت
[ترجمه گوگل]نیم قرن پیش، جامعه شناس آمریکایی دیوید ریسمن رساله قدرتمند درباره بیگانگی مدرن را به نام 'تنهایی جوانان' نوشت
11. His mother was a sociologist, researching socialism.
[ترجمه مبینا مرادیان] مادرش جامعه شناس بود و درباره ی پروژه سوسیالیسم تحقیق میکرد
[ترجمه ترگمان]مادرش جامعه شناس بود و درباره سوسیالیسم تحقیق می کرد
[ترجمه گوگل]مادرش یک جامعه شناس بود و سوسیالیسم را تحقیق می کرد
12. Sociologist Elizabeth Armstrong has shown that women do not feel entitled to sexual pleasure in casual heterosexual encounters.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناس، الیزابت آرمسترانگ، نشان داد که زنان حق برخورداری از لذت جنسی در برخوردهای غیر همجنس باز را ندارند
[ترجمه گوگل]جامعه شناس الیزابت آرمسترانگ نشان داده است که زنان در برخورد های گاه به گاه دگرجنسگرا از داشتن لذت جنسی برخوردار نیستند
13. This village has been investigated by the American sociologist D.
[ترجمه ترگمان]این روستا توسط جامعه شناس آمریکایی دی بررسی شده است
[ترجمه گوگل]این روستا توسط جامعه شناس آمریکایی D مورد تحقیق قرار گرفته است
14. The French sociologist Pierre Bourdieu wrote many books about the social disparity in society.
[ترجمه ترگمان]پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، کتاب های زیادی درباره نابرابری های اجتماعی در جامعه نوشت
[ترجمه گوگل]پیر بوروید، جامعه شناس فرانسوی، کتابهای زیادی درباره عدم انسجام اجتماعی در جامعه نوشت