1. the prewar years
سال های پیش از جنگ
2. a car of prewar vintage
اتومبیل ساخته شده قبل از جنگ
3. The continuity with prewar schemes created important international diversities.
[ترجمه ترگمان]تداوم با طرح های پیش از جنگ، اختلافات بین المللی مهمی را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]تداوم با طرح های قبل از جنگ، تنوع بین المللی مهم را ایجاد کرد
4. Prewar production levels were not regained until the early 1950s, and not until even later were 1930s agricultural productivity levels exceeded.
[ترجمه ترگمان]سطح تولید prewar تا اوایل دهه ۱۹۵۰ دوباره به دست نیامد و تا زمانی که میزان بهره وری کشاورزی در سال ۱۹۳۰ بیشتر شد
[ترجمه گوگل]سطوح تولید قبل از آن تا اوایل دهه 1950 باز نگردید، و تا زمانی که بعدا در 1930، سطح بهره وری کشاورزی فراتر نرفت
5. Under the prewar system of interim development control there were no such effective means.
[ترجمه ترگمان]تحت سیستم کنترل جنگ قبل از جنگ، هیچ ابزار موثری وجود نداشت
[ترجمه گوگل]تحت سیستم پیش جنگی کنترل توسعه موقت چنین ابزار موثری وجود نداشت
6. The defensive concepts of prewar days were dead and buried.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم دفاعی روزه ای پیش از جنگ مرده و دفن شدند
[ترجمه گوگل]مفاهیم دفاعی قبل از جنگ، مرده و دفن شده بودند
7. Prewar fanaticism of Japanese militarism had become centralized embodiment of rightwing though.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعصب مذهبی of ژاپنی به صورت تجسمی از rightwing درآمده بود
[ترجمه گوگل]تعصب پیش از جنگ نظامی گرایی ژاپنی، تجسم متمرکز از هرج و مرج بود
8. Business bounced back to prewar levels.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار به سطح قبل از جنگ تغییر کرد
[ترجمه گوگل]کسب و کار به سطح پیشا پیش رفته است
9. Prewar, russia economy success is remarkable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، موفقیت اقتصادی روسیه قابل توجه است
[ترجمه گوگل]پیشرو، موفقیت اقتصاد روسیه، قابل توجه است
10. The article thinks prewar Zhejiang province already had better industrial base.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تصور می کند که استان Zhejiang پیش از این پایگاه صنعتی بهتری داشت
[ترجمه گوگل]مقاله معتقد است استان پیش از ژجیانگ در حال حاضر دارای پایگاه صنعتی بهتر است
11. In prewar days, I stood to lose a great deal, for the sake of a hobby.
[ترجمه ترگمان]در دوران جنگ، من برای سرگرمی، یک معامله بزرگ را از دست دادم
[ترجمه گوگل]در روزهای پیش از جنگ، من به خاطر یک سرگرمی ایستادم تا یک معامله بزرگ را از دست بدهم
12. The carefully staged black-and-white Steichen pictures that delighted prewar readers of Vogue mostly gave way to color and spontaneity.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر به دقت تصاویر Steichen سیاه و سفید را به روی صحنه بردند که خوانندگان مجله ووگ را به وجد آورد و اغلب به رنگ و spontaneity درآمد
[ترجمه گوگل]تصاویر Steichen سیاه و سفید با دقت ساخته شده است که خوانندگان پیش از جنگ را از Vogue لذت می برند و بیشتر به رنگ و خودپنداره می پردازند
13. At this, some of the others chime in with memories of prewar deprivations.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها خاطرات مربوط به جنگ را با خاطرات قبل از جنگ در سر دارند
[ترجمه گوگل]در این، برخی از دیگران با خاطرات محرومیت از دوران قبل از ازدواج
14. The all-important production of silk, for example, remained located outside the big urban centres throughout the prewar years.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، همه تولید مهم ابریشم در خارج از مراکز بزرگ شهری در طول سال های قبل از جنگ مانده است
[ترجمه گوگل]برای مثال، مهمترین تولید ابریشم، در طول سالهای پیش از جنگ، در خارج از مراکز بزرگ شهری قرار داشت