1. only consular officers are authorized to visa passports
فقط صاحب منصبان کنسولگری اختیار زدن ویزا به گذرنامه ها را دارند.
2. He joined the consular service, chiefly because this was one of the few job vacancies.
[ترجمه ترگمان]او به خدمت کنسولی پیوست، بیشتر به این دلیل که این یکی از معدود فرصت های شغلی بود
[ترجمه گوگل]او به خدمت کنسولگری پیوست، عمدتا به این دلیل که یکی از کمبود های شغلی بود
3. Arguably the indirect consular channel, like the modes of transmission still to be noted, is solely a creature of conventions.
[ترجمه ترگمان]به طور منطقی، کانال کنسولی غیرمستقیم، مانند حالت های ارسال هنوز باید مورد توجه قرار گیرد، تنها یک موجود در کنوانسیون است
[ترجمه گوگل]مسلما کانال غیرمستقیم کنسولی، مانند شیوه های ارسالی هنوز قابل توجه است، صرفا موجودی قراردادها است
4. Pamela Baptiste, a former consular officer at the high commission in St Lucia, has lodged a claim of unfair dismissal.
[ترجمه ترگمان]پاملا Baptiste، یک افسر کنسولی سابق در کمیسیون عالی سنت لوسیا، ادعای عزل ناعادلانه را دارد
[ترجمه گوگل]پاملا باپتیست، مامور سابق کنسولی در کمیته عالی سنت لوسیا، ادعای اخراج غیرمنصفانه را مطرح کرده است
5. A copy of the Consular Invoice, Commercial Invoice, and Bill of Lading must be mailed.
[ترجمه ترگمان]یک کپی از \"فاکتور اداره\"، \"فاکتور تجاری\"، و \"بیل of\" باید پست شوند
[ترجمه گوگل]یک نسخه از صورتحساب کنسولی، صورتحساب تجاری و بیل لود باید ارسال شود
6. The consular porter strode arrogantly ahead with his light swinging.
[ترجمه ترگمان]باربر consular با گام های بلند با گام های بلند به جلو حرکت می کرد و با گام های سبک به جلو حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]ظهور کنسولگری به طرز محکمی با نوسان نور او روبرو شد
7. Consular officer training was improved and more consular procedures were standardized.
[ترجمه ترگمان]آموزش افسران کنسولی بهبود یافت و رویه های کنسولی بیشتر شد
[ترجمه گوگل]آموزش افسران کنسول بهبود یافت و روش های کنسولی بیشتر استاندارد سازی شد
8. Ostensibly a consular employee, he is actually a spy.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا یه کارمند نمونه بوده و در واقع جاسوس بوده
[ترجمه گوگل]ظاهرا یک کارمند کنسولی است، او در واقع یک جاسوس است
9. You didn't mention the consular invoice.
[ترجمه ترگمان]تو اسم the رو نگفتی
[ترجمه گوگل]شما فاکتور کنسولی را ذکر نکرده اید
10. If you need to return to the UK quickly, British Consular officials may be able to arrange it.
[ترجمه ترگمان]اگر شما به سرعت به انگلستان برگردید، مقامات کنسولی بریتانیایی ممکن است بتوانند آن را ترتیب دهند
[ترجمه گوگل]اگر شما نیاز دارید که به سرعت به انگلیس بازگردید، ممکن است مقامات کنسولی بریتانیا بتوانند آن را ترتیب دهند
11. Minor agreements were signed on cultural and scientific co-operation and a consular convention in preparation for a full-scale treaty.
[ترجمه ترگمان]قراردادهای فرعی در هم کاری فرهنگی و علمی و یک کنوانسیون کنسولی در آماده سازی برای یک معاهده کامل امضا شدند
[ترجمه گوگل]موافقت نامه های کوچک در مورد همکاری های فرهنگی و علمی و کنوانسیون کنسولگری در آماده سازی برای یک معاهده تمام عیار امضا شد
12. Its exercise depends very much on the conventions governing consular relations between the states concerned.
[ترجمه ترگمان]این ورزش به کنوانسیون های حاکم بر روابط کنسولی بین کشورهای مربوطه بستگی دارد
[ترجمه گوگل]تمرین آن بسیار بستگی دارد به کنوانسیون هایی که روابط کنسولی بین کشورهای مورد بررسی را در بر می گیرد
13. In 1782 he had delivered a pretty effective speech in the legislature at Boston against ratification of the Consular Convention.
[ترجمه ترگمان]در ۱۷۸۲ او یک سخنرانی موثر در قانون گذاری در بوستون در برابر تصویب کنوانسیون کنسولی ایراد کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1782، او در سخنرانی رسمی در بوستون، علیه تصویب کنوانسیون کنسولی، سخنرانی بسیار موفقی را ارائه کرد
14. The first is the selection as the primary or preferred mode of transmission of the indirect consular channel.
[ترجمه ترگمان]اولی انتخاب به عنوان حالت اولیه یا ترجیحی انتقال کانال کنسولی غیر مستقیم است
[ترجمه گوگل]اولین انتخاب به عنوان حالت اصلی یا ترجیح انتقال کانال غیرمستقیم است