کلمه جو
صفحه اصلی

audacious


معنی : بی پروا، متهور، بی باک، بی شرم
معانی دیگر : نترس، دل دار، دل و جرات دار، پر جرات، وقیح، گستاخ، پررو، بی ملاحظه، بی حیا، بی باکانه

انگلیسی به فارسی

بی‌پروا، بی‌باک، متهور، جسور، بی‌احتیاط


بی‌شرم، گستاخ، پُر رو، بی‌حیا


ترسناک، بی پروا، متهور، بی باک، بی شرم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: audaciously (adv.), audaciousness (n.)
(1) تعریف: very bold or adventurous; daring.
مترادف: adventuresome, adventurous, bold, brave, courageous, daring, intrepid, venturesome
متضاد: timid
مشابه: fearless, forward, lionhearted, undaunted

- Acquiring the rival company was an audacious business move.
[ترجمه ترگمان] پیدا کردن یک شرکت رقیب یک حرکت تجاری بی پروا بود
[ترجمه گوگل] شرکت رقیب بدست آوردن یک حرکت تجاری محکم بود
- His escape from the prison was an audacious feat.
[ترجمه ترگمان] فرار او از زندان یک شاهکار جسورانه بود
[ترجمه گوگل] فرار او از زندان یک شاهکار بود

(2) تعریف: showing no concern for social conventions or law; insolent.
مترادف: impudent, insolent, presumptuous, unconventional, unprincipled
متضاد: civil
مشابه: brassy, brazen, cheeky, forward, fresh, nervy, outrageous, rude, shameless

- Few women of the time would commit such an audacious act as smoking in public.
[ترجمه ترگمان] تعداد کمی از زنان زمان چنین اقدام بی پروا را به عنوان سیگار کشیدن در ملا عام مرتکب می شدند
[ترجمه گوگل] چند زن در آن زمان چنین اقدام بی رحمانه ای را به عنوان سیگار کشیدن در عموم انجام می دهند

• bold, daring, fearless; impudent, arrogant
audacious behaviour is behaviour in which you take risks in order to achieve something.

مترادف و متضاد

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

متهور (صفت)
audacious, brave, bold, daring, hardy, intrepid, brash, go-ahead, venturesome, venturous, temerarious

بی باک (صفت)
audacious, brave, bold, intrepid, fearless, dashing, stalwart, brazen, heroic, undaunted, daredevilish, devil-may-care, doughty, venturous, temerarious

بی شرم (صفت)
audacious, brassy, brash, brazen, shameless, unabashed, immodest, barefaced, malapert, brazen-faced

reckless, daring


Synonyms: adventurous, aweless, bold, brassy, brave, cheeky, courageous, daredevil, dauntless, enterprising, fearless, foolhardy, gutty, intrepid, nervy, rash, resolute, risky, smart ass, unafraid, uncurbed, undaunted, ungoverned, valiant, venturesome


Antonyms: cautious, gentle, humble, meek, mild, modest, reserved, timid, yielding


arrogant, presumptuous


Synonyms: assuming, bantam, bold, brash, brassy, brazen, cheeky, defiant, disrespectful, forward, impertinent, impudent, insolent, nervy, rude, saucy, shameless


Antonyms: humble, modest, reserved, shy, timid


جملات نمونه

1. Your plan of going abroad is an audacious decision.
[ترجمه ترگمان]برنامه شما برای رفتن به خارج یک تصمیم جسورانه است
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی برای رفتن به خارج از کشور یک تصمیم بی رحمانه است

2. He described the plan as ambitious and audacious.
[ترجمه ترگمان]او این طرح را جاه طلب و بی پروا توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او این طرح را جاه طلبانه و ترسناک توصیف کرد

3. In 199 President Clinton made an equally audacious promise.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ رئیس جمهور کلینتون به یک وعده به همان اندازه جسورانه عمل کرد
[ترجمه گوگل]در سال 199، پرزیدنت کلینتون وعدهی مشابهی داشت

4. He made an audacious escape dressed as a woman during a Christmas party in December 199
[ترجمه ترگمان]او در ماه دسامبر ۱۹۹ فرد به عنوان یک زن لباس پوشید
[ترجمه گوگل]او در دسامبر 199 در یک مهمانی کریسمس فرار کرد و در یک مهمانی کریسمس به عنوان یک زن لباس پوشید

5. The audacious ones stood in full view when she mounted the surrounding steps to a white marble sarcophagus.
[ترجمه ترگمان]افراد جسور، هنگامی که از پله های اطراف تابوت مرمری سفید بالا می رفتند، به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که او گام های اطراف را به یک سارکوفنگ سنگ مرمر سفید نصب کرد، آنهایی که ترسناک بودند دیدند

6. He made an audacious bid for president of the student body, a job normally reserved for a law school student.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد audacious برای رئیس هیات دانشجویی داد، شغلی که به طور معمول برای یک دانشجوی دانشکده حقوق محفوظ بود
[ترجمه گوگل]او برای رئیس جمهور بدن دانشجو پیشنهاد شگفت انگیزی کرد، شغلی که به طور معمول برای یک دانش آموز مدارس قانون گذاشته شد

7. It makes it less audacious and less entertaining than the Eye, of course, except for the literary and dramatic reviews.
[ترجمه ترگمان]البته این کار به جز برای بررسی های ادبی و دراماتیک آن را audacious و کم تر سرگرم کننده می سازد
[ترجمه گوگل]البته، البته، به جز بررسی های ادبی و جنجالی، آن را کمتر سرسخت و کمتر سرگرم کننده از چشم است

8. He hit the crossbar with an audacious lob a minute before Chelsea took the lead.
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه قبل از اینکه چلسی رهبری تیم را به دست بگیرد به تیرک دروازه اصابت کرد
[ترجمه گوگل]او یک دقیقه قبل از اینکه چلسی سرمربی منچستر یونایتد شود، به تیر دروازه دروازه زد

9. But Cambridge found their feet and took an audacious lead.
[ترجمه ترگمان]اما کمبریج پاهای آن ها را پیدا کرد و رهبری متهورانه ای را به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما کمبریج پاهای خود را پیدا کرد و سرنوشت خوشبختی را به دست آورد

10. It was a breathtakingly audacious solution to an intractable problem, and the results were to be breathtaking as well.
[ترجمه ترگمان]این یک راه حل بی breathtakingly برای یک مشکل حل نشدنی بود، و نتایج نیز باید breathtaking باشند
[ترجمه گوگل]این یک راه حل نفس گیرانه باهوش برای یک مشکل قابل حل بود و نتایج نیز باید نفس گیر باشد

11. His plan was audacious, and could have come only from a man combining cunning with iron determination.
[ترجمه ترگمان]نقشه او گستاخانه بود و فقط می توانست از مردی که با اراده ای آهنین حیله گر بود، به اینجا بیاید
[ترجمه گوگل]طرح او بی رحمانه بود و می توانست تنها از یک مرد که با اتخاذ تصمیم گیری در مورد سخت گیری های گوناگون،

12. In perhaps their most audacious act, Somali pirates have boarded a Ukrainian ship carrying arms.
[ترجمه ترگمان]در شاید most عمل آن ها، دزدان دریایی سومالی سوار کشتی اوکراینی حامل سلاح شده اند
[ترجمه گوگل]در احتمالا اقدامات بی رحمانه تر، دزدان دریایی سومالی به کشتی های اوکراین حمل اسلحه می دادند

13. Clara herself had never audacious enough to say that.
[ترجمه ترگمان]خود کلارا هم هرگز شهامت این را نداشت که این را بگوید
[ترجمه گوگل]کلارا هرگز به اندازه کافی به اندازه کافی نگفته بود

14. The Tirpitz had been disabled by the audacious and heroic attack of our midget submarines.
[ترجمه ترگمان]The با حمله شجاعانه و قهرمانانه زیردریایی های کوتوله ما از کار افتاده بود
[ترجمه گوگل]تیرپیتز توسط حمله های غم انگیز و قهرمانانه زیردریایی های کوچک ما غیر فعال شده بود

15. His heart thumped as he made this audacious declaration, that he almost choked in uttering it.
[ترجمه ترگمان]با قلبی که این سخنان گستاخانه را ادا کرد قلبش به تپش افتاد و تقریبا نفسش گرفت
[ترجمه گوگل]قلب او، همانطور که این اعلامیه بیرحمانه را به وجود آورد، به این نتیجه رسید که او تقریبا از آن بی خبر بود

The commander stood against the enemy audaciously.

سردار بی‌باکانه مقابل دشمن ایستاد.


The girl addressed her grandmother audaciously.

دختر با گستاخی مادر بزرگ خود را مخاطب قرار داد.


پیشنهاد کاربران

جسورانه، متهورانه

بدون ترس ، جرأتمندانه ، بی باک و جسور


کلمات دیگر: