1. i nudged the driver because he was falling into a drowse
با آرنج زدم به راننده چون داشت چرت می زد.
2. But the patient begins to drowse into a strange kind of sleep.
[ترجمه ترگمان]اما بیمار شروع به خواب کردن به خواب عجیبی می کند
[ترجمه گوگل]اما بیمار شروع به فرو رفتن به یک نوع عجیب و غریب خواب می کند
3. We were content to drowse in the warm sunlight on the beach.
[ترجمه ترگمان]ما به drowse در آفتاب گرم بر ساحل راضی بودیم
[ترجمه گوگل]ما محتاط بودیم که در نور خورشید گرم در ساحل غرق شود
4. Exhausted by their exercise, they were content to drowse in the sun.
[ترجمه ترگمان]آن ها که از ورزش خسته شده بودند به drowse در آفتاب قناعت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در تمرینات خود خسته بودند و محتاج به خورشید بودند
5. Oh, no! Looks like they catch me drowse.
[ترجمه ترگمان]! اوه، نه انگار منو گرفتن تا خوابم ببره
[ترجمه گوگل]وای نه! به نظر می رسد که آنها مرا تحت تاثیر قرار می دهند
6. She was no sensualist, longing to drowse sleepily in the lap of luxury.
[ترجمه ترگمان]او نه مادی بود و میل داشت خواب آلود در دامن تجمل بخوابد
[ترجمه گوگل]او هیچ حسی گرایانه نبود و آرزو داشت به آرامی در لبه لوکس بماند
7. In the middle of my drowse, I opened my eyes, sensing an unfamiliar stirring.
[ترجمه ترگمان]در نیمه خواب، چشمانم را باز کردم و حرکتی نااشنا را حس کردم
[ترجمه گوگل]در وسط سوراخ من، چشم هایم را باز کردم، حس ناگهانی ناخوشایند
8. The days here drowse all their twelve hours in the sun, and silently sleep away the other twelve, wrapped in the mantle of darkness.
[ترجمه ترگمان]روزها در اینجا هر دوازده ساعت خود را در آفتاب به خواب فرو می برد، و در سکوت شب گذشته را در بالاپوش تاریکی فرو می برد
[ترجمه گوگل]روزها در اینجا تمام دوازده ساعت خود را در خورشید می گذرانند و دوازده نفر دیگر را در سکوت می گذرانند و در دامن تاریکی پیچیده می شوند
9. As the state economy with drowse from the compete field gradually, the private manufacture enterprise will occupy more and more important place in china Manufacturing industry in the future.
[ترجمه ترگمان]به عنوان اقتصاد ایالتی با drowse از میدان رقابت به تدریج، شرکت تولیدی خصوصی در آینده در صنعت ساخت چین جایگاه مهم تر و بیشتری را اشغال خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به تدریج اقتصاد دولتی با سر و صدا از میدان رقابت، شرکت تولیدی خصوصی در آینده بیشتر و بیشتر مهم در صنایع تولیدی چین را اشغال خواهد کرد
10. Driving in case of drowse is a most important factor of traffic accidents. Now many countries are active in studying drowsy monitor.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در حالت of مهم ترین عامل تصادفات رانندگی است اکنون بسیاری از کشورها در مطالعه نظارت خواب آلود فعال هستند
[ترجمه گوگل]رانندگی در صورت سورت، یکی از مهمترین عوامل تصادفات رانندگی است در حال حاضر بسیاری از کشورها در مطالعه مانیتور خواب آلود فعال هستند
11. Nice and comfortable and dull. Exhausted by their exercise, they were content to drowse in the sun.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب و راحت و کسل کننده آن ها که از ورزش خسته شده بودند به drowse در آفتاب قناعت می کردند
[ترجمه گوگل]خوب و راحت و کسل کننده است آنها در تمرینات خود خسته بودند و محتاج به خورشید بودند
12. Or I might pull an orni over my head and half drowse for sixty seconds propped against a doorpost.
[ترجمه ترگمان]یا شاید در عرض شصت ثانیه خود را به چارچوب در تکیه دهم و خوابم ببرد
[ترجمه گوگل]یا ممکن است یک سر و صدای بیش از سرم را بشکنم و نیم ثانیه برای شصت ثانیه در برابر یک دروپونت متوقف کنم
13. Sunday, just when sit in that person of in front of to be when drowse, the priest decides to want to teach him well, let him do not sleep when preach again.
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه، درست هنگامی که در آن فرد مقابل حضور خواهید داشت، کشیش تصمیم می گیرد به خوبی به او آموزش دهد، اجازه دهید وقتی دوباره وعظ می کند بخوابد
[ترجمه گوگل]یکشنبه، فقط زمانی که در آن فرد در جلوی نشستن قرار می گیرد، کشیش تصمیم می گیرد که او را به خوبی آموزش دهد، پس مجبور نشوید دوباره بخوابید
14. Through period of time (about half hours or so) hind, machine types or forms of literature will be restorable, feeling of this kind of drowse disappears gradually.
[ترجمه ترگمان]در طول زمان (حدود نیم ساعت یا بیشتر)دو نوع ماشین و یا انواع مختلف ادبیات از بین خواهد رفت، احساس این نوع of به تدریج ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان (حدود نیم ساعت یا بیشتر) قیمت، ماشین آلات و انواع ادبیات قابل بازیافت خواهد بود، احساس این نوع از فرو رفتن به تدریج از بین می رود