1. a putrid smell
بوی گندیدگی،تعفن
2. the putrid atmosphere of the french court
محیط فاسد دربار فرانسه
3. the putrid cadaver of a cat
لاشه ی گندیده ی یک گربه
4. this putrid weather!
این هوای گند!
5. when i saw the putrid food my stomach turned
وقتی که آن خوراک متعفن را دیدم دلم به هم خورد.
6. her shudder at seeing the putrid corpse
چندش او از دیدن نعش گندیده
7. A putrid smell drove us from the room.
[ترجمه ترگمان]بوی متعفن ما را از اتاق بیرون راند
[ترجمه گوگل]بوی تند و زننده ما را از اتاق بیرون کرد
8. Why did you paint the room that putrid colour?
[ترجمه ترگمان]چرا اتاق آن رنگ متعفن را نقاشی کردی؟
[ترجمه گوگل]چرا رنگ اتاق را رنگ کردید؟
9. The air settled for sundown, the house again putrid and airless.
[ترجمه ترگمان]هوا برای غروب آفتاب غروب کرد، خانه دوباره فاسد و سرد شد
[ترجمه گوگل]هوا برای تعطیلات تعطیل شد، خانه دوباره پرت و بی هوا
10. Just another scheme from the putrid sore of the northwest.
[ترجمه ترگمان]فقط یه نقشه دیگه از زخم فاسد شمال غربی هست
[ترجمه گوگل]فقط یک طرح دیگر از درد زانو در شمال غرب است
11. What's that putrid smell?
[ترجمه ترگمان]این بوی متعفن چیست؟
[ترجمه گوگل]این بوی غوطه ور چیست؟
12. Random flashes of light: putrid green, violent orange, hellish red, shot through the swarming darkness.
[ترجمه ترگمان]پرتوی از نور: سبز فاسد، نارنجی، سرخ، سرخ، از میان تاریکی انبوه به بیرون شلیک شد
[ترجمه گوگل]چشمک های تصادفی از سبز پرتلاطم نور، نارنجی خشن، قرمز جهنمی، از طریق تاریکی برافروخته شده است
13. Putrid domestic waste drips into the already festering canals.
[ترجمه ترگمان]putrid داخلی، قطره قطره را در آن آب های کثیف، فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]زباله های خانگی پر از زباله ها به کانال های موجود در حال زوال می افتد
14. The room was airless and putrid and stifling hot, the window lavender with either twilight or dawn.
[ترجمه ترگمان]اتاق هوا گرم و متعفن بود و هوای گرم و خفه کننده داشت
[ترجمه گوگل]اتاق بی هوازی و خفیف و خفیف گرم بود، پنجره اسطوخدوس با گرگ و میش یا سپیده دم
15. Rot creates horrendous smells that are putrid to experience.
[ترجمه ترگمان]پوسیدگی، بوهای وحشتناک را ایجاد می کند که به تجربه ختم می شوند
[ترجمه گوگل]Rot باعث بوجود می آید که بوی ترسناکی را تجربه کند
16. Putrid. Term applied to a wine having a foul nauseating odour of organic decomposition.
[ترجمه ترگمان]putrid دوره تحصیلی به خاطر شراب بود که بوی گند استفراغ به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]پررنگ اصطلاح برای یک شراب دارای بوی ناخوشایندی از تجزیه آلی استفاده می شود
17. Are you trying to suffocate us with that putrid smell?
[ترجمه ترگمان]تو داری سعی می کنی ما رو با این بو گندو خفه کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید ما را با این بوی غرق خم کند؟