کلمه جو
صفحه اصلی

patted

انگلیسی به فارسی

پته، اهسته دست زدن به، نوازش کردن، چونه زدن، دست نوازش بر سر کسی کشیدن


پیشنهاد کاربران

زدم
I patted his shoulder
روی شانه اش زدم

She patted her kitty
او بچه گربه اش را نوازش کرد

در آغوش گرفتن ، نوازش


کلمات دیگر: