کلمه جو
صفحه اصلی

ivory tower


معنی : برج عاج، محل دنج، محل ارام برای تفکر، گوشهخلوت
معانی دیگر : (مجازی - نماد بلند اندیشی همراه با کناره گیری) برج عاج

انگلیسی به فارسی

برج عاج، محل دنج، محل ارام برای تفکر، گوشه خلوت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a position that is removed from practical concerns, or an attitude of withdrawal or aloofness.

• place withdrawn from the troubles and pressures of everyday life, attitude of aloofness
if you describe someone as living in an ivory tower, you mean that they deliberately keep themselves away from the practical problems of everyday life; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

برج عاج (اسم)
ivory tower

محل دنج (اسم)
ivory tower

محل ارام برای تفکر (اسم)
ivory tower

گوشه خلوت (صفت)
ivory tower

place of learning


Synonyms: halls of ivy, hermitage, intellectual isolation, study


جملات نمونه

1. Departmental barriers and ivory tower attitudes are detrimental to good results.
[ترجمه ترگمان]موانع Departmental و نگرش های برج عاج برای نتایج خوب مضر هستند
[ترجمه گوگل]موانع اداری و نگرش برج های عاج برای نتایج خوب مضر است

2. Fog had slipped through a crack into the ivory tower.
[ترجمه ترگمان]مه از یک شکاف به برج عاج در آمده بود
[ترجمه گوگل]مه از یک کرک به برج عاج کشیده شد

3. I think you live in an ivory tower.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم تو یه برج عاج زندگی می کنی
[ترجمه گوگل]فکر می کنم شما در برج عاج زندگی می کنید

4. But some parts of the ivory tower have proved harder to occupy than others.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از قسمت های برج عاج سخت تر از بقیه هستند
[ترجمه گوگل]اما بعضی از نقاط برجسته عاج از اشخاص دیگر سخت تر است

5. Living in an ivory tower, Sally had no understanding of politics.
[ترجمه ترگمان]سلی که در برج عاج زندگی می کرد، به سیاست توجهی نداشت
[ترجمه گوگل]سلی در دنیای عاج زندگی می کرد، درک نمی کرد از سیاست

6. The professor be shut up in the ivory tower all the time.
[ترجمه ترگمان]استاد همیشه در برج عاج در خواب است
[ترجمه گوگل]استاد تمام وقت در برج دلفریب قرار می گیرد

7. Living in an ivory tower, he had no understanding of politics.
[ترجمه ترگمان]زندگی در یک برج عاج هیچ فهم و درکی از سیاست نداشت
[ترجمه گوگل]زندگی در برج عاج، او هیچ درک از سیاست ندارد

8. They view colleges as an ivory tower.
[ترجمه ترگمان]آن ها کالج را به عنوان برج عاج تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها کالج ها را به عنوان یک برج عاج مشاهده می کنند

9. The professor lived in an ivory tower.
[ترجمه ترگمان]استاد در برج عاج زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]استاد در برج عاج زندگی می کرد

10. But the walls of the ivory tower remain formidable.
[ترجمه ترگمان]اما دیواره ای برج عاج مخوف است
[ترجمه گوگل]اما دیوارهای برج عاج باقی مانده است

11. Being a university student living in ivory tower, I feel the hardness of taxi driver.
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی دانشگاهی که در برج عاج زندگی می کند، سختی راننده تاکسی را حس می کنم
[ترجمه گوگل]دانشجوی دانشگاهی که در برج عاج زندگی می کند، سختی راننده تاکسی را احساس می کنم

12. The professor shut up in the ivory tower all the time.
[ترجمه ترگمان]استاد همیشه در برج عاج کار می کرد
[ترجمه گوگل]استاد تمام وقت در برج عاج ایستاده است

13. Schrecker, Ellen . No Ivory Tower: McCarthyism and the Universities . 198
[ترجمه ترگمان]الن، الن برج ساحل عاج: McCarthyism و دانشگاه ها ۱۹۸
[ترجمه گوگل]Schrecker، الن هیچ برج ایو: McCarthyism و دانشگاه 198

14. Ivory Tower - Creates a Scout Tower at target location.
[ترجمه ترگمان]برج ساحل عاج - یک برج جیپ در محل هدف ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]برج ابی - ایجاد یک برج اسحاق در محل هدف

15. He has a clear view from his ivory tower.
[ترجمه ترگمان]نمای روشنی از برج عاج او دارد
[ترجمه گوگل]او از یک برج عاج دیدار واضح دارد

پیشنهاد کاربران

بیانی طعنه امیز مثل در حباب بودن در پیله بسر بردن بویژه وقتی کسی یا سازمانی بدون آگاهی از شرایط جهان بیرون یا واقعیت خارج، اظهار نظر کند یا راهکار پیشنهاد دهد

( اقتباس شده از سایت های b - amooz و ir - translate و همچنین دیکشنری آکسفورد )
کنج عزلت؛ گوشه خلوت ( و به دور از زندگی عادی و مشکلات و اتفاقات ناخوشایند )

به دور از واقعیات جهان بیرون و فقط سرگرم تئوری


کلمات دیگر: