شیر غلیظ (که مقداری از آب آن گرفته شده و کمی شکر به آن زده اند)، شیرچگال
condensed milk
شیر غلیظ (که مقداری از آب آن گرفته شده و کمی شکر به آن زده اند)، شیرچگال
انگلیسی به فارسی
شیر غلیظ
شیر تغلیظ شده
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: whole milk thickened by evaporating some of the water and generally sweetened by adding sugar.
• milk which has had most of the water removed
condensed milk is milk that has been thickened by removing some of the water in it and that has sugar added to it.
condensed milk is milk that has been thickened by removing some of the water in it and that has sugar added to it.
جملات نمونه
1. He stove the condensed milk from a hole on the tin.
[ترجمه ترگمان]شیر عسلی را از سوراخ روی قوطی باز کرد
[ترجمه گوگل]او شیر تغلیظ شده از یک سوراخ بر روی قلع را بخورد
[ترجمه گوگل]او شیر تغلیظ شده از یک سوراخ بر روی قلع را بخورد
2. A tin of condensed milk and half a pound of sugar got stirred in.
[ترجمه ترگمان]یک قوطی شیر عسلی و نیم کیلو شکر در آن جا به جا شد
[ترجمه گوگل]قلع شیر تغلیظ شده و نیمی از پوند شکر در آن متبلور شد
[ترجمه گوگل]قلع شیر تغلیظ شده و نیمی از پوند شکر در آن متبلور شد
3. He poured an inch of condensed milk into the mug plus four spoons of sugar and stirred the coffee before straining it.
[ترجمه ترگمان]یک اینچ شیر عسلی به اضافه چهار قاشق شکر ریخت و قهوه را قبل از آن که آن را فشار دهد به هم زد
[ترجمه گوگل]او یک قاشق چای خوری را به لیوان اضافه کرد و چهار قاشق شکر را قاشق زد و قهوه را قبل از تنش زدن آن قند داد
[ترجمه گوگل]او یک قاشق چای خوری را به لیوان اضافه کرد و چهار قاشق شکر را قاشق زد و قهوه را قبل از تنش زدن آن قند داد
4. The state of this condensed milk was that it is packed in tins bearing labels.
[ترجمه ترگمان]حالت این شیر متراکم این بود که در قوطی ها و برچسب ها انباشته شده است
[ترجمه گوگل]وضعیت این شیر تغلیظ شده این است که آن را در برچسب های قلاب گیر بسته بندی شده است
[ترجمه گوگل]وضعیت این شیر تغلیظ شده این است که آن را در برچسب های قلاب گیر بسته بندی شده است
5. Condensed milk is produced by removing about 50% of the water content of whole milk.
[ترجمه ترگمان]شیر Condensed با حذف حدود ۵۰ % مقدار آب کل شیر تولید می شود
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده با حذف حدود 50 درصد از مقدار آب شیر کامل تولید می شود
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده با حذف حدود 50 درصد از مقدار آب شیر کامل تولید می شود
6. Add condensed milk, whipped topping and lemon juice; mix gently but thoroughly.
[ترجمه ترگمان]شیر عسلی را اضافه کنید، topping پر شده و عصاره لیمو را اضافه کنید؛ به آرامی اما به طور کامل مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده، شیرین و آب لیمو را اضافه کنید مخلوط به آرامی اما کاملا
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده، شیرین و آب لیمو را اضافه کنید مخلوط به آرامی اما کاملا
7. Evaporated or condensed milk, imitation cream.
[ترجمه ترگمان]شیر خشک یا شیر عسلی، کرم تقلید
[ترجمه گوگل]شیر تخلیه یا چگال، کرم تقلبی
[ترجمه گوگل]شیر تخلیه یا چگال، کرم تقلبی
8. She does not drink water but likes condensed milk.
[ترجمه ترگمان]او آب نمی زند، بلکه شیر عسلی را دوست دارد
[ترجمه گوگل]او آب نوشیدن نمی دهد، بلکه شیر را هم دوست دارد
[ترجمه گوگل]او آب نوشیدن نمی دهد، بلکه شیر را هم دوست دارد
9. Buy: Sweetened condensed milk, Liquid milk, Milk powder, Tomato ketchup, Lollipops.
[ترجمه ترگمان]Buy: شیر عسلی متراکم، شیر مایع، پودر شیر، سس کچاپ، سس کچاپ و سس کچاپ
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده، شیر مایع، پودر شیر، سس گوجه فرنگی، للببس
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده، شیر مایع، پودر شیر، سس گوجه فرنگی، للببس
10. I would like red beans, peanuts, mango, and condensed milk.
[ترجمه ترگمان]لوبیا قرمز، انبه و انبه و شیر عسلی دوست دارم
[ترجمه گوگل]من لوبیای قرمز، بادام زمینی، انبه و شیر خامه را می خواهم
[ترجمه گوگل]من لوبیای قرمز، بادام زمینی، انبه و شیر خامه را می خواهم
11. Sweetened condensed milk is the magical ingredient in many delicious desserts a spring in your step.
[ترجمه ترگمان]شیر متراکم یک جز جادویی در بسیاری از دسرهای خوش مزه است که در قدم شما بهاری قرار دارد
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده شیرین ماده جادویی بسیاری از انواع دسر خوشمزه است که بهار در مرحله شماست
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده شیرین ماده جادویی بسیاری از انواع دسر خوشمزه است که بهار در مرحله شماست
12. We can share a can of condensed milk.
[ترجمه ترگمان]می توانیم یک قوطی شیر عسلی را به اشتراک بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم شیر میوه ای را به اشتراک بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم شیر میوه ای را به اشتراک بگذاریم
13. Stone walls are made of condensed milk pictographic animals, plants and household utensils.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای سنگی از شیر متراکم، حیوانات، گیاهان و لوازم خانگی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]دیوارهای سنگی از حیوانات حیوانی، گیاهان و وسایل خانگی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]دیوارهای سنگی از حیوانات حیوانی، گیاهان و وسایل خانگی استفاده می شود
14. Various brands of condensed milk and cream are on the market in tin cans, hermetically sealed.
[ترجمه ترگمان]برنده ای مختلفی از شیر و خامه فشرده شده در بازار در قوطی های حلبی قرار دارند
[ترجمه گوگل]مارک های مختلفی از شیر و خامه تغلیظ شده در بازار موجود در قوطی های قلع هستند که کاملا بسته هستند
[ترجمه گوگل]مارک های مختلفی از شیر و خامه تغلیظ شده در بازار موجود در قوطی های قلع هستند که کاملا بسته هستند
پیشنهاد کاربران
شیرعسل
خارجیا به شیرعسل میگن condensed milk
خارجیا به شیرعسل میگن condensed milk
شیر غلیظ که آب کمتری دارد
He still keeps the condensed milk on the top shelf
او هنوز شیر غلیظ را طبقه بالا میگذارد
He still keeps the condensed milk on the top shelf
او هنوز شیر غلیظ را طبقه بالا میگذارد
condensed milk ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: شیر چگال
تعریف: شیری که با تبخیر نسبی غلیظ شده باشد
واژه مصوب: شیر چگال
تعریف: شیری که با تبخیر نسبی غلیظ شده باشد
کلمات دیگر: