کلمه جو
صفحه اصلی

guttural


معنی : حلقوی، گلویی، ناشی از گلو
معانی دیگر : حلقی، پسکامی، توگلوئی، حرف گلویی

انگلیسی به فارسی

گلویی، ناشی از گلو، حرف گلویی


گوشتی، گلویی، ناشی از گلو، حلقوی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or produced in the throat.

(2) تعریف: harsh-sounding.
مشابه: gruff

- guttural speech
[ترجمه ترگمان] صحبت از ته دل
[ترجمه گوگل] گفتار گوارشی

(3) تعریف: articulated in the back of the mouth; velar.

- He spoke English with the guttural r's of his native German.
[ترجمه ترگمان] او زبان انگلیسی را از زبان آلمانی خود به زبان آلمانی حرف می زد
[ترجمه گوگل] او زبان انگلیسی را با زبان مادری آلمانی صحبت کرد
اسم ( noun )
مشتقات: gutturally (adv.), gutturalness (n.)
• : تعریف: a guttural noise or a letter representing a guttural speech sound.

• sound made deep in the throat
hoarse, throaty, made deep in the throat
guttural sounds are harsh sounds that are produced at the back of a person's throat.

مترادف و متضاد

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

گلویی (صفت)
guttural

ناشی از گلو (صفت)
guttural

deep in sound


Synonyms: glottal, grating, gravelly, growling, gruff, harsh, hoarse, husky, inarticulate, low, rasping, rough, sepulchral, thick, throaty


Antonyms: dulcet


جملات نمونه

1. Joe had a low, guttural voice with a mid-Western accent.
[ترجمه ترگمان]جو صدایی آهسته و خشن داشت با لهجه نیمه غربی
[ترجمه گوگل]جو دارای صدای کمری بود که با لهجه میانه ای غربی بود

2. His guttural utterances are accompanied by erudite subtitles.
[ترجمه ترگمان]صداش با زیرنویس erudite - - ه
[ترجمه گوگل]سخنان بوسه او با زیرنویس های متمایز همراه است

3. We could hear the guttural growling of still more coming from underground burrows.
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم صدای غرولند the از اعماق زمین زیرزمینی را بشنویم
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم گوش دهان و دندان را بیشتر از زانوهای زیرزمینی بشنویم

4. That meant learning their language, composed mostly of guttural noises, facial expressions, arm movements and gestures.
[ترجمه ترگمان]این به معنای یادگیری زبان آن ها بود که اغلب از صداهای حلقی، حالات صورت، حرکات دست و حرکات دست تشکیل می شد
[ترجمه گوگل]این به معنای یادگیری زبان آنها بود، عمدتا از صداهای سرگیجه، علامت صورت، حرکات بازو و حرکات تشکیل شده بود

5. With a small guttural sigh she relaxed and allowed him to part her thighs.
[ترجمه ترگمان]نفس راحتی کشید و به او اجازه داد تا پاهایش را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]با صدای کوچک گوارشی، او آرام شد و اجازه داد او ران خود را ببندد

6. The talk began to waft over me, Halema's guttural Arabic being too quick and too difficult for me to catch.
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن از طرف من شروع شد، زبان عربی guttural که تند و تند بود و برای من بسیار دشوار بود
[ترجمه گوگل]گفتگو شروع به پر کردن من کرد، زبان عربی Halema که خیلی سریع و خیلی دشوار بود برای گرفتن

7. Mike made some guttural noise to indicate that he had heard me.
[ترجمه ترگمان]مایک چند بار سر و صدا کرد تا نشان دهد که صدای من را شنیده است
[ترجمه گوگل]مایک چند صدای جراحی ایجاد کرد تا نشان دهد که من را شنید

8. Their speech, when they cried out, was guttural.
[ترجمه ترگمان]وقتی گریه می کردند از ته دل حرف می زدند
[ترجمه گوگل]سخنرانی آنها، زمانی که آنها گریه می کردند، گلی بود

9. An archer with the guttural accent of a native of Reikwald forest agreed with the fanatic.
[ترجمه ترگمان]یک کماندار با لهجه خشن یک بومی اهل Reikwald با the موافق بود
[ترجمه گوگل]یک کماندار با لهجه ساقه یک بومی از جنگل ریکوالد با متعصب توافق داشت

10. The deep guttural sounds of the speaker were scarcely intelligible to the newly - waked, bewildered listener.
[ترجمه ترگمان]صدای خشن و خشن سخنران به زحمت به گوش بیدار شدن تازه بیدار شده بود
[ترجمه گوگل]صدای گوارشی عمیق بلندگو به راحتی قابل شنیدن است

11. Big in July darling summer is guttural and hoarse, what can you eat to come cure?
[ترجمه ترگمان]یک تابستان بزرگ ژوئیه از ته دل و از ته گلو چه چیزی می خوری که دارو بخوری؟
[ترجمه گوگل]بزرگ در ماه جولای تابستان عزیزم گلی و خنک است، چه چیزی می توانید بخورید تا درمان شود؟

12. My caress provoked a long, guttural gnarl.
[ترجمه ترگمان]نوازش من مکرر و gnarl از گلویش خارج شد
[ترجمه گوگل]پرستش من یک gnarl طولانی، guttural ایجاد کرد

13. Meeting companion has gastric sinusitis guttural eyewinker the symptom with painful the pit of the stomach?
[ترجمه ترگمان]ملاقات با هم صحبت از ته معده در ریه ورم کرده، علائم درد شکم رو به درد میاره؟
[ترجمه گوگل]همراهی همسرداری سینوزیت معده چشمانشیر گوارشی علائم دردناک حفره معده است؟

14. Meeting companion has gastric sinusitis guttural eyewinker feeling, the symptom with painful the pit of the stomach?
[ترجمه ترگمان]ملاقات با هم صحبت از ورم مفاصل است، علائم درد شکم را به درد می اورد، علائم درد شکم را به درد می اورد؟
[ترجمه گوگل]همراهی همسرم سینوزیت معده را احساس می کند، چشم عصبی گوارشی، علامت با دردناک حفره معده است؟

پیشنهاد کاربران

حرفهای تو گلویی، آوای دراومده از گلو

صدایی که از عمق گلو و نای بیاد. صدای harsh تولید شده از حلق
A deep guttural scream

نمونه از کتاب Anxious People

At first it sounded like a roar of guttural rage from an animal that's just been kicked, but eventually the words became clearer


کلمات دیگر: