زبر و پر پشت
bristling
انگلیسی به فارسی
برانگیختن، سیخ شدن، اماده جنگ شدن، رویه تجاوزکارانه داشتن
انگلیسی به انگلیسی
• bristling is used to describe beards, moustaches, or eyebrows that are thick, hairy, and rough.
جملات نمونه
1. The helicopter hovered above them bristling with machine guns.
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر بالای سر آن ها با مسلسل پر شده بود
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر در بالای آنها با اسلحه های ناگهانی حرکت کرد
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر در بالای آنها با اسلحه های ناگهانی حرکت کرد
2. John pushed back his chair, bristling with rage.
[ترجمه ترگمان]جان صندلیش را به عقب هل داد، از شدت خشم سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]جان بر صندلیش ایستاد و با خشم سرش داد
[ترجمه گوگل]جان بر صندلیش ایستاد و با خشم سرش داد
3. Off steps a brusque and bristling figure, carrying a kitbag and casual in a crew-neck sweater.
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند و راست، هیکلی درشت و راست، با یک ژاکت مردانه
[ترجمه گوگل]خاموش یک چهره برهنه و برانگیختگی را حمل می کند، یک کیت بگ و یک جلیقه خیاطی را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]خاموش یک چهره برهنه و برانگیختگی را حمل می کند، یک کیت بگ و یک جلیقه خیاطی را در اختیار دارد
4. As usual they were lavishly equipped, bristling with the latest electronic gear, and kept in immaculate condition.
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، آن ها در حالی که با آخرین لوازم الکترونیکی bristling شده بودند، به شدت تجهیز شده بودند و با وضع بی عیب و نقص نگهداری می شدند
[ترجمه گوگل]به طور معمول آنها به راحتی مجهز بودند، با آخرین دنده های الکترونیکی مریض می شدند و در وضعیت بی نظیر نگهداری می شدند
[ترجمه گوگل]به طور معمول آنها به راحتی مجهز بودند، با آخرین دنده های الکترونیکی مریض می شدند و در وضعیت بی نظیر نگهداری می شدند
5. Do I hear you bristling with disapproval?
[ترجمه ترگمان]صدات رو می شنوم که از مخالفت سیخ شده؟
[ترجمه گوگل]آیا من شما را با ناراحتی می بینم؟
[ترجمه گوگل]آیا من شما را با ناراحتی می بینم؟
6. Bristling with energy, he made his case with a palpable if restrained anger.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که از شدت انرژی خود را جمع و جور کرد، خود را با خشمی آشکار ساخت که خشم را مهار می کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از انرژی سبب می شود که با خشم مهار کننده ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]او با استفاده از انرژی سبب می شود که با خشم مهار کننده ظاهر می شود
7. The Carrera 4 is bristling with revolutionary ideas.
[ترجمه ترگمان]The ۴ دارای ایده های انقلابی است
[ترجمه گوگل]کاررا 4 با ایده های انقلابی پرورش می یابد
[ترجمه گوگل]کاررا 4 با ایده های انقلابی پرورش می یابد
8. The little office was fairly bristling with tension and expectation.
[ترجمه ترگمان]دفتر کوچک از شدت تنش و انتظار راست ایستاده بود
[ترجمه گوگل]دفتر کوچکی با تنش و انتظار به اندازه کافی درهم ریخته بود
[ترجمه گوگل]دفتر کوچکی با تنش و انتظار به اندازه کافی درهم ریخته بود
9. Advancing on a narrow front, the bristling schiltrons threw their opponents into confusion on such unfamiliar, unstable ground.
[ترجمه ترگمان]بر یک جبهه باریک جلو می روم، schiltrons راست bristling، opponents خود را به صورت این زمین ناآشنا و ناپایدار دور انداخته بودند
[ترجمه گوگل]پیشروی روی یک جبهه باریک، شیلتررون های مشتعل مخالفان خود را در چنین ناخوشایندی و ناامن قرار دادند
[ترجمه گوگل]پیشروی روی یک جبهه باریک، شیلتررون های مشتعل مخالفان خود را در چنین ناخوشایندی و ناامن قرار دادند
10. All this bristling weaponry was aimed at a line of about forty men standing against the wall.
[ترجمه ترگمان]تمام این سلاح ها راست و راست در حدود چهل نفر ایستاده بودند که در مقابل دیوار ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]تمام این سلاح های برهنه در حدود 40 نفر از مردان ایستاده در برابر دیوار هدف قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تمام این سلاح های برهنه در حدود 40 نفر از مردان ایستاده در برابر دیوار هدف قرار گرفتند
11. A good picture, any picture, has to be bristling with razor blades. Pablo Picasso
[ترجمه ترگمان]یک تصویر خوب، هر عکس، باید با تیغه تیغ سیخ شود پابلو پیکاسو
[ترجمه گوگل]یک عکس خوب، هر عکس، باید با تیغ تیغه بریده شود پابلو پیکاسو
[ترجمه گوگل]یک عکس خوب، هر عکس، باید با تیغ تیغه بریده شود پابلو پیکاسو
12. These bats are like miniature spy planes, bristling with sophisticated instrumentation.
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها مثل هواپیماهای جاسوسی مینیاتوری هستند که با آهنگ پیچیده سیخ شده اند
[ترجمه گوگل]این خفاش ها مانند هواپیماهای جاسوسی مینیاتوری هستند که با ابزارهای پیچیده ای مواج هستند
[ترجمه گوگل]این خفاش ها مانند هواپیماهای جاسوسی مینیاتوری هستند که با ابزارهای پیچیده ای مواج هستند
13. Blake's composing and playing are, perhaps ironically, bristling with life.
[ترجمه ترگمان]آهنگ ساختن و بازی (بلیک)، شاید به طور طعنه آمیز، با زندگی سیخ شده باشد
[ترجمه گوگل]ساخت و پخش بلک، شاید به طرز وحشیانه ای، با زندگی درهم بریزد
[ترجمه گوگل]ساخت و پخش بلک، شاید به طرز وحشیانه ای، با زندگی درهم بریزد
14. Crew-cut Jay, bristling with rage.
[ترجمه ترگمان]جی جی جی جی از خشم سیخ شده
[ترجمه گوگل]خلبان خلبان، خشمگین است
[ترجمه گوگل]خلبان خلبان، خشمگین است
پیشنهاد کاربران
سیخ ایستاده، شق استاده
شق ایستاده
شق ایستاده
کلمات دیگر: