(پزشکی) لک و پیس، پیسی
vitiligo
(پزشکی) لک و پیس، پیسی
انگلیسی به فارسی
(پزشکی) لک و پیس، پیسی
انگلیسی به انگلیسی
• skin disease causing smooth white patches on the body
جملات نمونه
1. HN is closely correlated with vitiligo and melanoma in antigens and immune response pattern.
[ترجمه ترگمان]شبکه حقانی به شدت با vitiligo و melanoma در آنتی ژن و الگوی واکنش ایمنی مرتبط است
[ترجمه گوگل]HN به ویتیلیگو و ملانوم در آنتی ژن ها و الگوی پاسخ ایمنی نزدیک است
[ترجمه گوگل]HN به ویتیلیگو و ملانوم در آنتی ژن ها و الگوی پاسخ ایمنی نزدیک است
2. Autumn dry weather, patients with vitiligo pay particular attention to art.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای خشک پاییز، بیماران مبتلا به vitiligo توجه ویژه ای به هنر دارند
[ترجمه گوگل]پاییز خشک هوا، بیماران مبتلا به ویتیلیگو توجه خاص به هنر
[ترجمه گوگل]پاییز خشک هوا، بیماران مبتلا به ویتیلیگو توجه خاص به هنر
3. In dermatology: neurodermatitis, bromhidrosis and vitiligo above the chest, etc.
[ترجمه ترگمان]در بخش پوست شناسی: neurodermatitis، bromhidrosis و vitiligo بالای سینه، و غیره
[ترجمه گوگل]در بروز نورودرمتیت، برومیدروز و ویتیلیگو در بالای قفسه سینه و غیره
[ترجمه گوگل]در بروز نورودرمتیت، برومیدروز و ویتیلیگو در بالای قفسه سینه و غیره
4. Summer, the development of vitiligo in general faster, slow down or stop the spread of winter.
[ترجمه ترگمان]تابستان، توسعه vitiligo به طور کلی سریع تر، کند و یا توقف پخش زمستانی است
[ترجمه گوگل]تابستان، توسعه ویتیلیگو به طور کلی سریع تر، کاهش یا توقف گسترش زمستان
[ترجمه گوگل]تابستان، توسعه ویتیلیگو به طور کلی سریع تر، کاهش یا توقف گسترش زمستان
5. Vitiligo occurs in the face, neck, back, waist circumference, etc.
[ترجمه ترگمان]Vitiligo در صورت، گردن، کمر، محیط کمر و غیره رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ویتیلیگو در صورت، گردن، پشت، دور کمر و غیره رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ویتیلیگو در صورت، گردن، پشت، دور کمر و غیره رخ می دهد
6. Her mother had a history of vitiligo and alcohol abuse; her father and two sisters had irregular nevi .
[ترجمه ترگمان]مادرش سابقه مصرف الکل و الکل داشت؛ پدرش و دو خواهر بزرگ تر از او بودند
[ترجمه گوگل]مادرش سابقه مصرف ویتیلیگو و الکل داشت؛ پدر و دو خواهر او نواختنی نامنظم داشتند
[ترجمه گوگل]مادرش سابقه مصرف ویتیلیگو و الکل داشت؛ پدر و دو خواهر او نواختنی نامنظم داشتند
7. Methods 40 cases of leukoderma including vitiligo, pregnancy stretch marks and hypopigmentative scars were treated with UVB.
[ترجمه ترگمان]در این روش ۴۰ مورد از leukoderma شامل vitiligo، علائم بارداری و جای زخم hypopigmentative با UVB درمان شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: 40 مورد لوسیوتری شامل ویتیلیگو، علایم کشش بارداری و زخم های هیپوپیگماتیسم با UVB درمان شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: 40 مورد لوسیوتری شامل ویتیلیگو، علایم کشش بارداری و زخم های هیپوپیگماتیسم با UVB درمان شدند
8. Jackson's claims that he had vitiligo elicited both empathy and skepticism.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]جکسون ادعا می کند که او ویتیلیگو هم همدردی و شک و تردید را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]جکسون ادعا می کند که او ویتیلیگو هم همدردی و شک و تردید را ایجاد کرده است
9. Mtehods: 56 cases of vitiligo were treated by taking capsule " Hei-Shen" and applying external applications of caustic erodent of high-activity and Chinese drugs.
[ترجمه ترگمان]Mtehods: ۵۶ مورد از vitiligo با استفاده از کپسول \"Hei - شن\" و کاربرد کاربردهای خارجی of سود بالا و مواد مخدر چینی تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها 56 مورد از ویتیلیگو با استفاده از کپسول Hei-Shen و استفاده از برنامه های کاربردی بی رویه مواد غذایی با فعالیت بالا و چینی به حساب می آیند
[ترجمه گوگل]روش ها 56 مورد از ویتیلیگو با استفاده از کپسول Hei-Shen و استفاده از برنامه های کاربردی بی رویه مواد غذایی با فعالیت بالا و چینی به حساب می آیند
10. Autumn dry weather, patients with vitiligo pay particular attentionart.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]پاییز خشک هوا، بیماران مبتلا به ویتیلیگو پرداخت توجه خاص
[ترجمه گوگل]پاییز خشک هوا، بیماران مبتلا به ویتیلیگو پرداخت توجه خاص
11. In fact, a vitiligo expert stated that with the total loss of melanocytes (depigmentation), it would be virtually impossible to get melanoma, the most serious form of skin cancer.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، یک متخصص vitiligo بیان کرد که با از دست رفتن کل of (depigmentation)، دریافت ملانوما که جدی ترین شکل سرطان پوست است، امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]در واقع یک متخصص ویتیلیگو اظهار داشت که با از دست دادن کل ملانوسیت ها (پاتوژن)، تقریبا غیرممکن است که ملانوم، جدی ترین نوع سرطان پوست، بدست آید
[ترجمه گوگل]در واقع یک متخصص ویتیلیگو اظهار داشت که با از دست دادن کل ملانوسیت ها (پاتوژن)، تقریبا غیرممکن است که ملانوم، جدی ترین نوع سرطان پوست، بدست آید
12. A case of alopecia areata associated with vitiligo and DLE is reported.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]یک مورد آلوپسی آریاتات مربوط به ویتیلیگو و DLE گزارش شده است
[ترجمه گوگل]یک مورد آلوپسی آریاتات مربوط به ویتیلیگو و DLE گزارش شده است
13. For some people, vitiligo spreads slowly, over many years. For other people, spreading occurs rapidly. additional depigmentation (loss of color) can follow periods of physical or emotional stress.
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد، vitiligo در طول سالیان به کندی گسترش می یابد برای افراد دیگر، گسترش به سرعت رخ می دهد depigmentation اضافی (از دست دادن رنگ)می تواند از دوره های استرس جسمی یا احساسی پیروی کند
[ترجمه گوگل]برای بعضی افراد، ویتیلیگو در طول سالها به آرامی گسترش می یابد برای دیگر افراد، گسترش سریع اتفاق می افتد پوسیدگی اضافی (از دست دادن رنگ) می تواند دوره های استرس فیزیکی یا عاطفی را دنبال کند
[ترجمه گوگل]برای بعضی افراد، ویتیلیگو در طول سالها به آرامی گسترش می یابد برای دیگر افراد، گسترش سریع اتفاق می افتد پوسیدگی اضافی (از دست دادن رنگ) می تواند دوره های استرس فیزیکی یا عاطفی را دنبال کند
14. Vitiligo is an acquired depigmentation of skin melanoma.
[ترجمه ترگمان]Vitiligo نوعی پوست مبتلا به سرطان پوست است
[ترجمه گوگل]ویتیلیگو یک ضایف پوستی ملانوم پوست است
[ترجمه گوگل]ویتیلیگو یک ضایف پوستی ملانوم پوست است
پیشنهاد کاربران
بیماری برس لکه های سفید
نوعی بیماری پوستی نادر که در آن، رنگدانه ها پوست بی رنگ می شوند. ابتدا به صورت لکه ها کوچک اند که به تدریج بزرگتر میشوند تا اینکه رنگ کل پوست تغییر میکند. نام های دیگر این بیماری پیسی و برص است.
پیسی، بَرَص، لک و پیس یا ویتیلایگو ( به انگلیسی: Vitiligo ) یک اختلال تولید رنگدانه است که در آن ملانوسیت ها ( سلولهایی که رنگدانه تولید می کنند ) در قسمت هایی از پوست، غشاهای مخاطی و شبکیه تخریب شده اند. در نتیجه لکه های سفیدپوست درنواحی مختلف بدن ظاهر می شوند. مویی که در نواحی مبتلا به پیسی رشد می کند معمولاً سفید می شود.
I have vitiligo on my cat
I have vitiligo on my cat
کلمات دیگر: