1. That and the chipmunk are the only sounds in the forest.
[ترجمه ترگمان]این و سنجاب ها تنها صدایی در جنگل است
[ترجمه گوگل]این و کلم بروک تنها صدا در جنگل است
2. This animal moves most like a. turtle chipmunk robin
[ترجمه ترگمان]این حیوان بیشتر شبیه به اسب حرکت می کند turtle chipmunk
[ترجمه گوگل]این حیوان بیشتر شبیه یک است لاک پشت ماهی قزل آلا رابین
3. A chipmunk dashed across the grass.
[ترجمه ترگمان]سنجاب به سرعت از میان علف ها گذشت
[ترجمه گوگل]یک فلفل دلمه ای در سراسر چمن
4. Locally we already have two Pittses and a Chipmunk group operating, and have aerobatic training available at both Perth and Dundee.
[ترجمه ترگمان]ما هم اکنون دو Pittses و یک گروه chipmunk فعال داریم و آموزش های لازم را در هر دو پرت و داندی در اختیار داریم
[ترجمه گوگل]در واقع ما در حال حاضر دو گروه Pittses و Chipmunk داریم که در هر دو Perth و Dundee در دسترس هستند
5. It's the one where you've got your chipmunk face on.
[ترجمه ترگمان]این همون جاییه که صورت سنجاب - ت رو روشن کردی
[ترجمه گوگل]این جایی است که چهره شما را در آن قرار داده ایم
6. This animal escapes danger most like a. stonefish chipmunk cat
[ترجمه ترگمان]این حیوانات همیشه از خطر فرار می کنند گربه سنجاب موش صحرایی
[ترجمه گوگل]این حیوان فراتر از یک خطر است گربه خرگوش سنگ ماهی
7. THIS little chipmunk is hungry . Can you help him get to his acorns?
[ترجمه ترگمان]این سنجاب ها گرسنه هستند میتونی کمکش کنی تا بلوط بخوره؟
[ترجمه گوگل]این کلم بروک کوچک گرسنه است آیا می توانید به او کمک کنید تا به بلوط خود برسد؟
8. Photo taken in fall 200 Chipmunk co - worker's backyard. My favorite chipmunk picture.
[ترجمه ترگمان]عکس گرفته شده در حیاط پشتی ۲۰۰ chipmunk کارگر عکس مورد علاقه من
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده در پاییز 200 حیاط خلوت همکار کاردان تصویر مورد علاقه توت سیاه
9. Photo taken in fall 200 Chipmunk in co - worker's backyard. We fed him almond and peanuts.
[ترجمه ترگمان]این عکس در سال ۲۰۰ میلادی در حیاط پشتی کارگر افتاد به او بادام و بادام زمینی دادیم
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده در پاییز 200 کلم بروکلی در حیاط خلوت همکار ما بادام و بادام زمینی را تغذیه کردیم
10. Chipmunk - cheeked Louis Armstrong was one of the most famous band leaders of the big - band era.
[ترجمه ترگمان]chipmunk - cheeked، یکی از مشهورترین اعضای ارکستر در دوران گروه بزرگ بود
[ترجمه گوگل]لوبیای آرمسترانگ Chipmunk - جوشانده یکی از مشهورترین رهبران باند بزرگ گروه بود
11. Once I brought her a chipmunk with a wound on its stomach.
[ترجمه ترگمان]یه بار یه سنجاب رو با یه زخم روی شکمش آوردم
[ترجمه گوگل]هنگامی که من آن را با یک زخم بر روی معده آوردم
12. This little chipmunk is hungry.
[ترجمه ترگمان]این سنجاب کوچولو گرسنه - ه
[ترجمه گوگل]این کلم پیچ گوسفند گرسنه است
13. Letter 9 I get out your photo with the chipmunk face and kiss it.
[ترجمه ترگمان]نامه ۹ رو با اون صورت سنجاب بگیرم و بوس کنم
[ترجمه گوگل]نامه 9 من عکس خود را با صورت چیپونگ بیرون می آورم و بوسه می کنم
14. He unrolled a color poster. On the right was a "before" picture—a blowup of a baseball card showing me as a young player, a large wad of chewing tobacco bulging chipmunk—fashion in my left cheek.
[ترجمه ترگمان]پوستر رنگی را باز کرد در سمت راست، عکسی از یک کارت بیس بال از یک کارت بیسبال نشان می داد که به من نشان می داد یک بازیکن جوان، یک تکه بزرگ تنباکو که به شکل یک موش صحرایی در حال جویدن روی گونه چپم بود
[ترجمه گوگل]او رنگ پوستر را باز کرد در سمت راست یک تصویر �قبل� بود - یک انفجار یک کارت بیسبال که من را به عنوان یک بازیکن جوان معرفی می کرد، یک تکه بزرگ از جوجه تیغی چاقو جویدن در چای چپ من بود