کلمه جو
صفحه اصلی

holism


(این باور : هر سازواره ی همبسته و منسجم دارای واقعیت و ارزشی است که از واقعیت و ارزش جمع همه ی اجزا آن بیشتر است و این باور : بررسی و ارزیابی اجزا سازواره منجر به درک کامل کل سازواره نمی شود) همادگرایی، کل گرایی

انگلیسی به فارسی

کُل‌نگری


کلیسا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: holist (n.)
• : تعریف: the concept that the entirety or wholeness of an entity is other or greater than a summation of its parts.

• theory that entities are complete units and should be related to as such and not separated into parts
holism is a set of beliefs in which everything in nature is seen as being connected in some way.

جملات نمونه

1. Holism is probably best understood in terms of its opposite-individualism.
[ترجمه ترگمان]Holism احتمالا از لحاظ مخالف با فردگرایی نیز بهتر درک می شود
[ترجمه گوگل]احتمالا هالیسم بهتر از نظر فردیت گرایی متضاد آن است

2. One of its ideas is that of holism - the whole is greater than the sum of the parts.
[ترجمه ترگمان]یکی از ایده های آن این است که کل گرایی - کل بیشتر از مجموع بخش ها است
[ترجمه گوگل]یکی از ایده های آن است که از هولیسم - کل بیشتر از مجموع قطعات است

3. For these suggest that holism and individualism can fruitfully be seen as serving different interests in social explanation.
[ترجمه ترگمان]به این دلیل است که کل گرایی و فردگرایی می تواند به عنوان منافع مختلف در توضیح اجتماعی به طور مثمر ثمر تلقی شود
[ترجمه گوگل]برای این ها نشان می دهد که کلیم و فردگرائی می توانند به گونه ای سودمند در خدمت منافع متفاوتی در توضیح اجتماعی باشند

4. Such a harmonious union between holism and individualism may sometimes be achieved.
[ترجمه ترگمان]چنین اتحاد متوازن بین کل گرایی و فردگرایی نیز ممکن است به دست آید
[ترجمه گوگل]این اتحادیه هماهنگ میان هولویزم و فردگرا ممکن است گاهی به دست آید

5. Traditional Chinese people believe in oneness andand advocate holism.
[ترجمه ترگمان]مردم سنتی چینی به oneness گرایی طرفدار holism اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]مردم چینی سنتی به یکپارچگی اعتقاد دارند و از هولیسم حمایت می کنند

6. There are two ideal systems named individualism and holism in dealing with the relationship between individual and society. Both of them indicate two forms, methodological and axiological .
[ترجمه ترگمان]دو سیستم ایده آل به نام فردگرایی و کل گرایی در برخورد با رابطه بین فردی و جامعه وجود دارد هر دوی آن ها دو شکل، روش شناسی و روش شناسی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]دو نظام ایدهآل به نام فردگرائی و هولیسم در رابطه با رابطه بین فرد و جامعه وجود دارد هر دو آنها دو فرم، روش شناختی و علمی را نشان می دهند

7. Ecological holism reflects harmonious and equal relationship between human beings and dogs in the novels.
[ترجمه ترگمان]کل گرایی اکولوژی، ارتباط موزون و برابر میان انسان ها و سگ ها را در رمان منعکس می کند
[ترجمه گوگل]کلیسای محیط زیست نشان می دهد که هماهنگی و همبستگی بین انسان ها و سگ در رمان ها

8. The fundamental principles, integrity ( Holism ), harmony, self resilience and circulation are discussed in details.
[ترجمه ترگمان]اصول بنیادین، یکپارچگی (Holism)، هماهنگی، انعطاف پذیری خود و گردش در جزئیات مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]اصول اساسی، یکپارچگی (هالیسم)، هماهنگی، انعطاف پذیری و گردش خون در جزئیات مورد بحث قرار می گیرد

9. The Creation Theory of Taoism generated TCM holism. And dialectic promoted TCM principal of treatment based on syndrome differentiation. Following the natural laws laid foundation for TCM homoeopathy.
[ترجمه ترگمان]نظریه خلقت Taoism، TCM و holism را تولید می کند و دیالکتیک principal TCM را بر مبنای تمایز syndrome ارتقا داد پیروی از قوانین طبیعی، پایه و اساس for homoeopathy را پایه ریزی می کند
[ترجمه گوگل]تئوری ایجاد Taoism ایجاد TCM holism و دیالکتیک TCM اصلی درمان مبتنی بر تمایز سندرم را تبلیغ کرد طبق قوانین طبیعی، هومیوپاتی TCM پایه گذاری شده است

10. The power of this genetic holism can be seen in animal breeding.
[ترجمه ترگمان]قدرت این کل گرایی ژنتیکی را می توان در پرورش حیوانات دید
[ترجمه گوگل]قدرت این کولیسم ژنتیکی را می توان در پرورش حیوانات مشاهده کرد

11. Holism holds that the whole is greater than the sum of its parts.
[ترجمه ترگمان]Holism ثابت می کند که کل بیشتر از مجموع بخش های آن است
[ترجمه گوگل]هالیسم می گوید کل کل بیشتر از مجموع قطعات آن است

12. Holism is an academic term, the meaning of which is extensive, ambiguous, easy to bring about different interpretations and currently being misused.
[ترجمه ترگمان]Holism عبارت دانشگاهی است، که معنای آن گسترده، مبهم، آسان است تا تفاسیر متفاوتی داشته باشد و در حال حاضر مورد سو استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]هالیسم یک واژه علمی است، معنای آن گسترده، مبهم، آسان است که تفسیرهای مختلفی را ارائه کند و در حال حاضر سوء استفاده شود

13. For they suggest that more is at stake in the dispute about holism than the comparatively technical notion of reducibility.
[ترجمه ترگمان]چرا که آن ها پیشنهاد می کنند که بیشتر در بحث درباره کل گرایی نسبت به مفهوم نسبتا فنی کاستی پذیری وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای آنها نشان می دهد که بیشتر در مورد اختلاف در مورد هولوگرام در معرض خطر قرار می گیرد تا مفاهیم نسبتا فنی تخریب پذیری

14. This defence of individualism is then taken to define the limits of holism as a viable form of explanation.
[ترجمه ترگمان]سپس این دفاع از فردگرایی به منظور تعریف حدود of به عنوان یک شکل مناسب از توضیح اتخاذ می شود
[ترجمه گوگل]سپس دفاع از فردگرایی به منظور تعیین محدوده هولوکم به عنوان یک فرم موثر تبیین توصیه می شود

پیشنهاد کاربران

کل نگری - اصالت کل

holism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: کل گرایی
تعریف: [آینده پژوهی] نظریه ای برگرفته از نوآیندی که کل یک سامانه را بزرگ تر از مجموع اجزای تشکیل دهنده اش در نظر می گیرد|||[جامعه شناسی] دیدگاهی مبتنی بر بررسی و تحلیل کلیت برخی پدیده های اجتماعی که در آن به جای بررسی و تحلیل جداگانۀ اجزای پدیده ها کلیت آنها در نظر گرفته می شود


کلمات دیگر: