کلمه جو
صفحه اصلی

amphibole


معنی : دو پهلو
معانی دیگر : (سنگ شناسی) آمفی بول، مواد کانی (مثل سیلیکا و غیره) که در برخی سنگ ها وجود دارند، نامفهوم

انگلیسی به فارسی

نامفهوم، دوپهلو


آمفیبول، دو پهلو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of hydrous silicate minerals, such as hornblende, that mostly comprise various combinations of magnesium, calcium, sodium, iron, and aluminum.

• (mineralogy) any of several varieties of common ferromagnesian silicate minerals (such as hornblende and asbestos)

مترادف و متضاد

دو پهلو (اسم)
amphibole

جملات نمونه

1. The nodule minerals consist of quartz, plagioclase, amphibole, K ? feldspar, goethite, lepidocrocite, δ MnO ? illite, and muscovite etc.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی گره شامل کوارتز، plagioclase، amphibole، K؟ فلدسپار، goethite، lepidocrocite، δ، MnO؟ illite و muscovite و غیره
[ترجمه گوگل]مواد معدنی گره شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، آمفیبول، کروم است فلدسپات، گوتیت، لیپید کروسیت، δ MnO؟ الیوت، مسکو و غیره

2. In agreement with published literature, amphibole and pyroxene appeared to dissolve ahead of feldspar.
[ترجمه ترگمان]در توافق با ادبیات منتشر شده، amphibole و pyroxene به نظر می رسد که از فلدسپار جلوتر هستند
[ترجمه گوگل]در توافق با ادبیات منتشر شده، آمفیبول و پریکسن به نظر می رسد جلوتر از فلدسپات حل شود

3. The result showed that dominant minerals were amphibole group, epidote group, schistose minerals, authigenous pyrite and metallic minerals.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که مواد معدنی غالب عبارتند از گروه amphibole، گروه epidote، schistose معدنی، authigenous pyrite و مواد معدنی فلزی
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که مواد معدنی غالب شامل آمفیبول، گروه اپیدوت، کانسارهای شیستی، پیریت و کربن فلزی هستند

4. A chiefly amphibole rock with minor plagioclase and little quartz.
[ترجمه ترگمان]بیشتر صخره سوزنی با رگه های کوچک و کوارتز کوچک
[ترجمه گوگل]عمدتا سنگ آمفیبول با پلاژیوکلاز جزئی و کمی کوارتز

5. In amphibole asbestos the constiuent atoms are arranged in chain - like conformation.
[ترجمه ترگمان]در amphibole آزبست، اتم های constiuent در ترکیب زنجیره مانند ترتیب داده می شوند
[ترجمه گوگل]در آمفیبولهای آزبست اتمهای تشکیل دهنده در ساختار زنجیره ای مرتب شده اند

6. Kinds of heavy minerals, magnetite, amphibole, epidote, limonite and so account for 81% and have their presence in all stations.
[ترجمه ترگمان]انواع مواد معدنی سنگین، مگنتیت، amphibole، epidote، limonite و غیره ۸۱ درصد هستند و حضور خود را در همه ایستگاه ها دارا می باشند
[ترجمه گوگل]انواع مواد معدنی سنگین، مگنتیت، آمفیبول، اپیدوت، لیمونیت و به همین ترتیب 81٪ و حضور خود را در همه ایستگاه ها دارند

7. Jadeite jade consists of minerals of pyroxene, amphibole and feldspar groups.
[ترجمه ترگمان]یشم سبز شامل مواد معدنی of، amphibole و فلدسپار است
[ترجمه گوگل]Jadeite jade شامل مواد معدنی گروه های پریکسن، آمفیبول و فلدسپات است

8. They consist mostly of quartz and feldspars, with a little mica or amphibole.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل کوارتز و feldspars هستند، با کمی میکا و یا amphibole
[ترجمه گوگل]آنها عمدتا از کوارتز و فلدسپارها، با میکا یا آمفیبول کمی تشکیل شده است

9. The less dark rocks are dominated by biotite mica and amphibole, and darker, more mafic rocks by pyroxene and olivine.
[ترجمه ترگمان]سنگ های سیاه کم تر تحت سلطه biotite میکا و amphibole و تیره تر هستند و سنگ های مافیک نیز توسط pyroxene و olivine سنگ های مافیک بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]سنگهای تیره کمتر تحت تاثیر میکیت های زیستی و آمفیبول، و سنگ های تیره تر، بیشتر از پریکسن و اولیوین قرار می گیرند

10. Olivine has been completely altered to serpentine, talc, and amphibole in the BORE-hole examined in detail.
[ترجمه ترگمان]تالک، تالک، و amphibole در سوراخ bore به طور کامل تغییر یافته اند
[ترجمه گوگل]اولیوین به طور کامل به سرپانتین، تالک و آمفیبول در سوراخ سوراخ شده به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است

11. This article has described chemical composition, structure, and application of amphibole talc.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد of تالک را تشریح کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد تالک آمفیبول را توصیف کرده است

12. Electron microprobe analysis of tremolite shows that the chemical content of Korea Amphibole Jade is close to that of the theoretical standard.
[ترجمه ترگمان]آنالیز microprobe الکترونی of نشان می دهد که محتوای مواد شیمیایی کره amphibole جید نزدیک به یک استاندارد نظری است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل میکروسکوپ الکترونی ترمولیت نشان می دهد که محتوای شیمیایی Amphibole Jade کره نزدیک به استاندارد نظری است

13. A group of rock-forming, hydrous aluminum silicate minerals that are platy in structure and can form by the alteration of silicate minerals like feldspar and amphibole.
[ترجمه ترگمان]گروهی از rock سیلیکات آلومینیوم، کانی aluminum آلومینیم موجود در ساختار و می تواند با تغییر مواد معدنی سیلیکات مانند فلدسپار و amphibole شکل بگیرد
[ترجمه گوگل]گروهی از مواد معدنی سیلیکاتی آلومینیوم که به صورت سنگی تشکیل شده اند، که در ساختار گسترده ای تشکیل شده اند و می توانند توسط تغییرات مواد معدنی سیلیکات مانند فلدسپات و آمفیبول ایجاد شوند

14. They show layered intrusion features . The major rock - forming minerals include olivine, orthopyroxene, clinopyroxene, plagioclase and amphibole.
[ترجمه ترگمان]آن ها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند این مواد معدنی بزرگ شامل olivine، orthopyroxene، clinopyroxene، plagioclase و amphibole هستند
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند سنگهای تشکیل دهنده عمده مواد معدنی عبارتند از اولیوین، ارتوپریکسن، کلینوپروکسن، پلاژیوکلاز و آمفیبول

پیشنهاد کاربران

ایهام ( ادبیات )


کلمات دیگر: