کلمه جو
صفحه اصلی

rule out


معنی : جلو گیری کردن، غیر محتمل شمردن
معانی دیگر : 1- غیر محتمل پنداشتن، نپذیرفتن، نفی کردن، 2- غیر ممکن کردن، نامیسر کردن، ممنوع ساختن

انگلیسی به فارسی

حکومت کردن، غیر محتمل شمردن، جلو گیری کردن


خارج کردن، منتفی کردن


نپذیرفتن، نفی کردن


غیر محتمل پنداشتن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to remove from consideration.
مترادف: eliminate
مشابه: disregard, overrule, reject, remove

• deny, remove as a possibility

مترادف و متضاد

Make something impossible


Antonyms: add, include, keep


جلوگیری کردن (فعل)
intercept, keep, arrest, prevent, pull up, rebuff, rule out

غیر محتمل شمردن (فعل)
rule out

exclude, reject


Synonyms: abolish, avert, ban, bate, cancel, count out, debar, deter, dismiss, eliminate, except, forbid, forestall, forfend, leave out, not consider, obviate, preclude, prevent, prohibit, proscribe, recant, revoke, stave off, suspend, ward off


Make a decision in an official capacity regarding some matter


Reject an option from a list of possibilities


جملات نمونه

1. But this does not rule out unofficial discussions.
[ترجمه ترگمان]اما این موضوع بحث های غیر رسمی را رد نمی کند
[ترجمه گوگل]اما این موضوع مانع بحث های غیر رسمی نمی شود

2. Rule out neatly any words which you don't wish the examiner to read.
[ترجمه ترگمان]قانون را مرتب و مرتب، هر حرفی را که دلت نمی خواهد بخوانی، بنویس
[ترجمه گوگل]هر کلمه ای که خواندن امتحان را بخواهی انجام نده

3. It's not likely to happen but I wouldn't rule out the possibility.
[ترجمه ترگمان]امکان نداره این اتفاق بیفته، اما من احتمال این کار رو هم نمی دم
[ترجمه گوگل]این احتمالا اتفاق نمی افتد، اما من این امکان را رد نمی کنم

4. He refused to rule out the possibility of a tax increase.
[ترجمه ترگمان]او حاضر نشد احتمال افزایش مالیات را رد کند
[ترجمه گوگل]او امتناع از امکان افزایش مالیات را رد کرد

5. I won't rule out a June election.
[ترجمه ترگمان]من یک انتخابات ژوئن را رد نمی کنم
[ترجمه گوگل]من انتخابات ژوئن را رد نخواهم کرد

6. The Constitution did not definitively rule out divorce.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی به طور قطع طلاق را رد نکرد
[ترجمه گوگل]قانون اساسی قطعا طلاق را رد کرد

7. She has refused to rule out the possibility of singing again.
[ترجمه ترگمان]او از رد کردن امکان آواز خواندن خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]او امتناع از امکان آواز دوباره را رد کرده است

8. The tissue is examined microscopically to rule out or confirm cancer.
[ترجمه ترگمان]بافت به صورت میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفته است تا سرطان را تایید یا تایید کند
[ترجمه گوگل]بافت میکروسکوپی برای رد یا تایید سرطان بررسی می شود

9. They didn't rule out coalition with the Social Democrats.
[ترجمه ترگمان]آن ها ائتلاف با سوسیال دموکرات ها را رد نکردند
[ترجمه گوگل]آنها ائتلاف با سوسیال دموکرات را رد کردند

10. The regulations rule out anyone under the age of eighteen.
[ترجمه ترگمان]مقررات این مقررات هر کسی را زیر ۱۸ سال به اجرا در می آورد
[ترجمه گوگل]مقررات هر کسی را که تحت سن هجده سالگی است ممنوع می کند

11. We would not rule out the possibility of re-entering the B2C market if conditions change.
[ترجمه ترگمان]در صورت تغییر شرایط امکان ورود مجدد به بازار B۲C را رد نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما شرایط امکان تغییر دوباره در بازار B2C را رد نمی کنیم

12. We cannot rule out the possibility of mistaken identity.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم احتمال اشتباه را از بین ببریم
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم احتمال هویت اشتباه را رد کنیم

13. This does not rule out evolution by mutation and selection.
[ترجمه ترگمان]این امر تکامل توسط جهش و انتخاب را رد نمی کند
[ترجمه گوگل]این تکامل را با جهش و انتخاب منع نمیکند

14. So we can probably rule out the theory that he is indulging in a weekly exercise in make-believe.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما احتمالا می توانیم این نظریه را رد کنیم که او در یک ورزش هفتگی در تحقق بخشیدن به آن شرکت می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین ما احتمالا این نظریه را رد می کنیم که او در یک تمرین هفتگی در حال اعتقاد به قدرت است

15. Rule out a misspell word.
[ترجمه ترگمان] قانون رو از یه کلمه \"misspell\" پاک کنید
[ترجمه گوگل]رد کلمه ای اشتباه

پیشنهاد کاربران

بدون بررسی رد کردن، منتفی دانستن، در نظر نگرفتن و یا نادیده گرفتن

کنارماندن جاماندن

کناره گیری کردن از . . . .

برهم زدن، منتفی ساختن

رد کردن

مانع شدن
جلوگیری کردن

فراموش کردن
به دست فراموشی سپردن

حذف کردن - منع کردن - مستثنی ساختن

منتفی کردن، نامیسر ساختن

درنظر نگرفتن

غیرممکنه این اتفاق بیفتد. حق شرکت در مسابقه را نداشتن

در متون روانشناسی که من ترجمه میکنم به معنای نپذیرفتن هم هست.

مردود دانستن

نقض کردن

نادیده گرفتن
Don't Rule out The Shy one
یه خجالتی رو نادیده نگیر

1. رد کردن ، نفی کردن ، نپذیرفتن
2. جلوگیری کردن ، ممنوع ساختن
3. غیرممکن پنداشتن

منتفی دانستن

نادیده گرفتن؛نفی کردن

رد کردن ( امکان چیزی ) ؛ مانع شدن

# The police haven't yet ruled out murder
# This theory cannot be ruled out altogether
# He refused to rule out the possibility of a comeback
# This recent wave of terrorism has ruled out any chance of peace talks


کلمات دیگر: