کلمه جو
صفحه اصلی

poke fun at


مسخره کردن، دست انداختن، مورد تمسخر قرار دادن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to tease or deride.
مترادف: deride, fleer, mock, ridicule, tease, twit
مشابه: flout, gibe, jeer

• tease, make fun of

جملات نمونه

1. Her novels poke fun at the upper class.
[ترجمه ترگمان]رمان های او در طبقه بالا تفریح می کنند
[ترجمه گوگل]رمان های او در کلاس بالا سرگرم کننده هستند

2. My friends poke fun at me by calling me a bully.
[ترجمه فاطمه] دوستانم من را با گفتن قلدر یا گردن کلفت دست انداختند
[ترجمه ترگمان]دوستام با گفتن یه قلدر بهم میخندن
[ترجمه گوگل]دوستانم به من زحمت کشیدند و با من تماس گرفتند

3. I was even afraid lest any-one poke fun at me.
[ترجمه ترگمان]حتی از آن می ترسیدم که کسی به من تفریح کند
[ترجمه گوگل]من حتی می ترسم که هر کس کسی را سرگرم کند به من خندید

4. When people poke fun at me for my big nose, I just laugh.
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم به خاطر دماغ بزرگم بهم میخندن، فقط می خندم
[ترجمه گوگل]وقتی مردم برای من بزرگ میشوند، من را سرگرم می کنند، فقط می خندم

5. I have also taken the opportunity to poke fun at my reactions.
[ترجمه ترگمان]من هم این فرصت را به دست آورده ام تا واکنش های خودم را به خنده بیندازم
[ترجمه گوگل]من همچنین فرصتی را برای واکنش های من به شما آموختم

6. We all poke fun at her because she wears such a strange hat.
[ترجمه ترگمان]همه ما بهش خوش می دیم چون اون کلاه خیلی عجیبی می پوشه
[ترجمه گوگل]همه ما به او دلگرم کننده است، زیرا او چنین کلاه عجیبی را می پوشد

7. You shouldn't poke fun at him just because he cannot ride a bicycle.
[ترجمه ترگمان]تو نباید فقط به خاطر این که نمیتونه دوچرخه سواری کنه بهش تفریح کنی
[ترجمه گوگل]شما نباید به او عجله کنید زیرا او نمی تواند دوچرخه سواری کند

8. His retelling of ancient stories that poke fun at our society is devilishly clever.
[ترجمه ترگمان]بازگو کردن داستان های باستانی که در جامعه ما تفریح می کنند بسیار هوشمندانه است
[ترجمه گوگل]تجسم او از داستان های باستانی که در جامعه ما سرگرم کننده است، شیطانی است

9. Don't poke fun at me.
[ترجمه ترگمان]منو مسخره نکن
[ترجمه گوگل]به من دلسرد نشوید

10. It's time you scrapped your overwritten early loves and learned to poke fun at the real thing.
[ترجمه ترگمان]وقتش است که دوباره overwritten را ازسر بگیری و یاد بگیری که به چیز واقعی سیخونک بزنی
[ترجمه گوگل]وقت آن است که شما را به زود عوض کردن مجوز خود را از بین ببرید و آموخته اید که سرگرم کننده باشید

11. A whole category of jokes has been created to poke fun at Microsoft and its operating system, Windows 9
[ترجمه ترگمان]یک دسته از جوک ها برای سرگرمی در مایکروسافت و سیستم عامل آن ایجاد شده اند، ویندوز ۹
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از جوک ها برای ایجاد سرگرم کننده در مایکروسافت و سیستم عامل آن، ویندوز 9 ایجاد شده است

12. Newspapers started to defy the strict censorship imposed during the coup and to poke fun at Mr Serrano.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها شروع به مبارزه با سانسور شدید اعمال شده در طول این کودتا کردند و به سرگرم کردن آقای Serrano کردند
[ترجمه گوگل]روزنامه ها شروع به فرار از سانسور شدید تحمیل شده در دوران کودتا و سرگرم کردن آقای Serrano کردند

13. Again and again these feminist lexicographers refuse and indeed poke fun at the authoritative pronouncements of mainstream lexicography.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره این lexicographers فمینیستی رد می شوند و در عین حال به اظهارات معتبر of های اصلی ضربه می زنند
[ترجمه گوگل]دوباره و دوباره این واژه گرایان فمینیستی از سخنان معتبر زبان شناسی متداول خودداری می کنند

14. Sorry, Clinton only switched running mates for the evening to poke fun at Republican rival George Bush.
[ترجمه ترگمان]متاسفم، کلینتون فقط mates را به مدت یک شب تغییر داد تا به رقیب جمهوریخواه جورج بوش ضربه بزند
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، کلینتون تنها شب ها را در حال تعطیل کردن برای جشن بوش در رقیب جمهوریخواه، سرگرم کرد

پیشنهاد کاربران

مسخره کردن

سر به سر گذاشتن

مسخره کردن , دست انداختن

# People poke fun at him for his big nose
# My friends poke fun at me by calling me a bully
# You shouldn't poke fun at him just because he cannot ride a bicycle


کلمات دیگر: