کلمه جو
صفحه اصلی

shockingly


بطور انزجاراور، چنانکه موجب برخوردن شود، بطور موحش

انگلیسی به انگلیسی

• in a shocking manner, outrageously; astoundingly, surprisingly

جملات نمونه

1. His memory was becoming shockingly bad.
[ترجمه ترگمان]حافظه اش به طرز وحشتناکی بد شده بود
[ترجمه گوگل]حافظه او به طرز وحشتناکی بد شد

2. The restaurant charges shockingly high prices for its food.
[ترجمه ترگمان]رستوران به شدت قیمت بالایی برای غذا دارد
[ترجمه گوگل]رستوران هزینهای برای قیمت بالای غذا است

3. Shockingly, this useless and dangerous surgery did not end until the 1930s.
[ترجمه ترگمان]اما این جراحی بی فایده و خطرناک تا دهه ۱۹۳۰ پایان نیافت
[ترجمه گوگل]به طور حیرت انگیز، این جراحی بی فایده و خطرناک تا سال های 1930 به پایان نرسیده است

4. Stories of abused and battered children are shockingly familiar.
[ترجمه ترگمان]داستان های کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، به طور شگفت انگیزی آشنا هستند
[ترجمه گوگل]داستان های کودکان مورد آزار و شکنجه شوکه کننده است

5. Shockingly, the medical establishment is responding.
[ترجمه ترگمان]با این حال، موسسه پزشکی در حال واکنش دادن است
[ترجمه گوگل]به طرز چشمگیری، مرکز پزشکی پاسخ می دهد

6. a shockingly bad person.
[ترجمه ترگمان]یه آدم خیلی بد
[ترجمه گوگل]یک فرد تکان دهنده بد

7. He made her feel shockingly vulnerable when she should have been consumed with annoyance herself.
[ترجمه ترگمان]اون باعث شد که اون احساس خیلی بدی داشته باشه وقتی که خودش رو با ناراحتی از بین برده بود
[ترجمه گوگل]او احساسات تکاندهنده ای را در هنگام آسیب پذیری او ایجاد کرد، وقتی که او باید خود را ناراحت کند

8. Shockingly, they still perceive women as inferior.
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، آن ها هنوز زنان را کم تر از خود می بینند
[ترجمه گوگل]به طور حیرت انگیز، آنها هنوز زنان را به عنوان پایین تر درک می کنند

9. She looked shockingly ill.
[ترجمه ترگمان]به طرز وحشتناکی بیمار به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او تکان دهنده بیمار بود

10. In a shockingly brief time, they managed to produce a working computer that ran Smalltalk, sort of an interim Dynabook.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان بسیار کوتاه، آن ها توانستند یک کامپیوتر کاری را تولید کنند که Smalltalk را اداره می کرد، نوعی از an موقت
[ترجمه گوگل]در یک زمان بسیار شگفت انگیز، آنها موفق به تولید یک کامپیوتر کار کرد که Smalltalk را اجرا کرد، مانند یک Dynabook موقت

11. It was a shockingly rude question, but Dukakis' lack of passion in fielding it was revealing.
[ترجمه ترگمان]این سوال بسیار بی ادبانه بود، اما عدم علاقه به فیلدینگ بیشتر آشکار بود
[ترجمه گوگل]این یک سوال تکان دهنده بود، اما عدم علاقه ای که به Dukakis در زمینه آن داشت، آشکار بود

12. Until Hachiyas are ripe, they are shockingly astringent.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که Hachiyas رسیده باشند، آن ها به شدت سفت می شوند
[ترجمه گوگل]تا زمانی که Haciyas رسیده اند، آنها به طرز شگفت انگیزی رنج می برند

13. The service was shockingly bad.
[ترجمه ترگمان]خدمات به طرز شگفت آوری بد بود
[ترجمه گوگل]این سرویس تکان دهنده بود

14. Shockingly, many companies are perpetuating past abusive practices.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از شرکت ها در حال تداوم رفتار توهین آمیز گذشته خود هستند
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی، بسیاری از شرکت ها از اقدامات سوء استفاده گذشته ادامه می یابند

پیشنهاد کاربران

به طرز تکان دهنده ای

به طور شوکه کننده ای

بطرز بهت آوری


کلمات دیگر: